ای بغض گل انداخته، فریاد خطر شو
ای روی برافروخته, خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته, افراخته ترشو
ای حافظ جان وطن، از خانه برون آی
از خانه برون چیست که از خویش به در شو
گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش
ور تیغ فرو بارد، ای سینه سپر شو
خاک پدران است که دست دگران است
هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو
دیوارِ مصیبت کده ی حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان را بدرانی
چون شیر درین بیشه سراپای،جگر شو مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سر آن، تن به قضا داده، قدر شو فریاد به فریاد بیفزای، که وقت
است
در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو ایرانیِ آزاده! جهان چشم به راه است
ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان
بر ظلمت این شام سیه فام، سحر شو
۱۴ نظر:
سلام
یک نفس شعر را خواندم .مرسی
سلام عالي بود كارت درست ممنون كه خبرم كردي بازم سر بزن
سلام عالي بود كارت درست ممنون كه خبرم كردي بازم سر بزن
دستهای من در دست تو و ایرانیان ایراندوست است به دستهایت نگاه کن دستهای من آنجاست میبینی؟
دستهای همگیتان را صمیمانه میفشارم
آپم .زیبا بود. منتظر حضور سبزتان هستم
با قسمت سوم سالهاي 57 تا 88 آپم .
ريس جمهوري بني صدر تا فرارش با رهبر مجاهدين.
واعدام قطب زاده
دوست خوبم سلام
زیبا بود
ممنون خبر دادی
درود
سکوت سبز مرا بشنويد تا وقت است
رسيد واقعه، کاري کنيد تا وقت است
زمان براي تأمل نمانده ديگر باز
شتاب عقربه ها بنگريد تا وقت است
هزار بغض فروخورده در گلو دارم
جواب من به صداقت دهيد، تا وقت است
دروغهاي شما را شنيدهام بسيار
کلام تازهتري آوريد تا وقت است
ز پيش روي من اي قاتلان آزادي!
رويد سوي دگر، گم شويد تا وقت است
ز ترس لشگر سبزي که لاله در دست است
روا بُوَد به جهنم رويد تا وقت است
مرا ز چنگ و ز دندان خود نترسانيد
به صلح، رأي مرا پس دهيد تا وقت است
صديقه وسمقي
پاینده ایران
سلام
ممنون ازپیامتان
شعر جالب و شور انگیزی بود
در مورد مطلب دوم هم راست گفتی کی حلال زاده است
خدا خیرت دهد
سرزنده وپایدار باشید
با هم لینکی چه میفرمائیئ منتظطر شما مبارز سبز وطن هستم که دست در دست هم دراین عالم مجازی به طومار سیه اندیشان حاکم اتش لفکنیم
ر ___سم دیوانگی
نگاه کن...
[گل]
درود بر سبز اندیشان
از اینکه دیر خدمت میرسم عفو بفرمایید
در این بیت که فرمودید:دیوارِ مصیبت کده ی حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
متاسفانه ما ایرانیها در این مورد بسیار اشتباه میکنیم و مغلطه میکنیم مرتب این اندیشه را در سر داریم که بنشینم صبر گیرم و دنباله کار خویش گیرم
من نمیدونم ما تا کی باید صبر کنیم و این تز دوستانی که میگویند باید میلیمتری حرکت کنیم و حلزون وار
به جایی میرسیم؟
در این مورد مطلب زیاد دارم
در نظرات بعدی حتما گفته خواهد شد
به امید ایرانی سبز
مقام زن در ایران باستان و مقایسه آن با احکام اسلامی
- دختران ایران باستان چگونه همسر خود را انتخاب میکردند؟بروزم
سلام خسته نباشید. نقش توابین در زندان در سالهای 60 تا 63
ارسال یک نظر