درود بـــــرایــــران سبــــــز بــه امیـــــد ایرانـــــی سبــــــــــــز: اخبـــــــــــــــــــار جـــــــــــــــد یـــــــــد:

من فرزند ایران

عکس من
نویسنده وبلاگ soshian:به نام خداوند جان و خرد به کوروش به داریوش به جمشيد قسم به نقش و نگار تخت جمشيد قسم ايران همی قلب و خون من است گرفته ز جان از وجود من است بخوانیم این جمله در گوش باد چو ایران نباشد تن من مباد

۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

اخبـــــــــــــــــــار جـــــــــــــــد یـــــــــد:




اتل متل توتوله ایران خانم چه جوره ؟

هم غم داره هم غصه، نفتشو خوردن دُرُسه

گازشو بردن هندسون ، آشغال چينی بسون

اسمشو بذار واردات، گور پدر صادرات

ها چین و واچین تولید و ورچین.

......................
......................
.....................


وخامت روزافزون وضعیت جسمی آیت الله بروجردی در اوین
وبلاگ بام آزادی: وضعیت زندانی سرشناس
عقیدتی، آیت الله سیدحسین کاظمینی
بروجردی، در بند عمومی ویژه روحانیت در
زندان اوین، بسیار وخیم گزارش شده است.به
گفته شاهدان عینی روز دو شنبه 20 مهرماه 1388
برابر با 12 اکتبر 2009، آقای بروجردی برای
چندمین بار پیاپی طی یک هفته اخیر، با از
دست دادن تعادل جسمی خود ، به شدت زمین
خورد و برای دقایقی به حال اغما فرو رفتند.
ایشان هم اکنون از بیماریهای متعددی رنج
می برند و با توجه به علائم جدیدی از قبیل
بروز سرگیجه های دائمی و عدم تعادل جسمی،
بیم ابتلا به تومور مغزی و یا قرار گرفتن
وی در معرض سکته مغزی می رود. با این همه،
متأسفانه تا کنون هیچگونه اقدامی برای
بستری وی و انجام معاینات پزشکی لازمه
برای ایشان صورت نگرفته است. به این وسیله
بار دیگر از دیده بان حقوق بشر سازمان ملل
متحد، کلیه نهادهای مدافع حقوق بشر و
همچنین از مقامهای بین المللی تقاضا می
شود تا پیش از اتمام فرصتها، سریعا برای
آزادی آقای بروجردی مداخله نمایند و مانع
از کشته شدن این چهره سرشناس مخالف دین
سیاسی در زندان شوند.

...................................

شعارنویسی روی اسکناس ها؛ اطلاعیه بانک مرکزی رژیم

سایت موج آزادی: با هراس از ردپای سبزها بر
روی اسکناس‌ها بانک مرکزی هشدار داد: تمام
اسکناس‌ها را جمع آوری و به جایش، سکه
معادل ضرب می کنیم!

به گزارش جرس پیرو درخواست برادر پاسدار
مرتضی طلایی، در جلسه اضطراری شورای پول
کشور، مقرر گردید تا زمان رفع تهدید
اسکناسهای سبز، در همه فروشگاهها،
نانواییها، آپاراتیها، قصابیها، دکانها،
سالنهای آرایش زنانه، توالتهای پولی
شهرداری، داخل دستگاههای خوددریافت پول و
.... در تمام کشور، یک مامور گماشته شود تا
بر مبادله نشدن پولهای شعار نویسی شده در
بین مردم نظارت دقیق اعمال نماید. همچنین
مقرر گردید، برای به خاک مالیدن ایده های
جنبش سبز، تمام پول موجود در کشور جمع آوری
و سوزانده شود و از محل ته مانده حساب مخفی
ذخیره ارزی و حق کمیسیون هاپولی شدن سهام
مخابرات! به جای اسکناس، سکه های معادل تا
سقف صد هزار تومان ضرب شده و در اختیار
مردم قرار گیرد.

گفتنی است پاسدار مرتضي طلايي عضو شورای
شهر تهران، در واکنش به شعارنويسي برروي
ديوار و اسکناسها گفته است: اين اقدامات
منافقانه که تحت تاثير و القاي شبکه هاي
سلطنت طلب ماهواره اي انجام مي شود تاثير
خاصي در عزم و اراده مردم فهيم کشور ندارد
و صرفا حرکتي بي هدف تلقي مي شود. براين
اساس يکي از پيشنهادات قابل طرح در اين
خصوص آن است که بانک مرکزي جمهوري اسلامي
ايران در اطلاعيه اي اعلام نمايد که عموم
شهروندان از پذيرفتن اسکناسهايي که برروي
آنها پيام هاي خاص ضد انقلاب درج شده
خودداري نمايند و اين اسکناسها عملا از
چرخه پولي کشور حذف شود.

...................................

شعر روی کیک تولد خاتمی:آب باران باغ صد رنگ آورد، موج سبز از سینه سنگ آورد


ای دل دریایی ات امیدوار........ آسمان شو ابر شو باران ببار

آب باران باغ صد رنگ آورد......... موج سبز از سینه سنگ
آورد

...................................

تصفیه گسترده دانشجویان در دانشگاه صنعتی اصفهان

خبرنامه امیرکبیر: در پی حوادث شامگاه 23
خرداد در دانشگاه صنعتی اصفهان و در پی
سرکوب شدید فعالین دانشجویی، مدیریت این
دانشگاه دست به تصفیه حساب گسترده ای زده
است.

حدود 100 نفر از دانشجویان در تابستان
گذشته به کمیته انضباطی احضار شده اند که
از این میان 30 نفر با حکم 1 ترم ممنوعیت از
تحصیل روبرو شده و برای 16 دانشجوی دیگر نیز
حکم 2 ترم ممنوعیت از تحصیل (تعلیق) درج در
سنوات به دلیل ایجاد بلوا و آشوب در
دانشگاه، صادر گردیده است.

لازم به ذکر است حکم نهایی این 16 دانشجو در
حال بررسی توسط وزارت علوم میباشد لذا
احکام نهایی بعد از صدور منتشر خواهد شد.

از سوی دیگر طی یک ماه اخیر تعدادی
ازدانشجویان این دانشگاه به نهادهای
امنیتی احضار و مورد بازجوئی قرار گرفته
اند. در راستای فشارهای شدید بر دانشجویان
این دانشگاه، فعالیت نشریات دانشجوئی در
این دانشگاه نیز به علت فشارهای شدید
مدیریت این دانشگاه و عدم صدور مجوز از سوی
آنها به حالت تعلیق درآمده است.

گفتنی است موج فشارهای شدید از سوی
نیروهای امنیتی و قضائی و یا نهادای
انضباطی و حراست طی دو ماه اخیر بر
دانشجویان به گونه ای بوده است که تاکنون
بیش از هزار دانشجوی دانشگاه های مختلف
احکام کمیته انضباطی و تعلیق از تحصیل
دریافت کرده و یا به نهادهای امنیتی احضار
شده اند.

...................................

نامه سرگشاده آرش حجازی به اوباما (با ترجمه فارسی)، جناب اوباما: نامش خلیج فارس است. خواهش می کنم رویاهای یک ملت را لگد نکنید

Mr. President Obama: It’s the Persian Gulf. Please don’t step on a
nation’s dreams – an open letter to President Obama

October 11, 2009

Your Excellency,

President Obama,

First of all, I would like to seize this opportunity to congratulate
you for your Noble Peace Prize. I really hope this prize can get your
message through to the hearts and minds that are sealed with hatred
and lust for power.

I am Arash Hejazi. You might have heard my name before, as I am the
doctor who tried to save Neda Agha-Soltan, the young woman who was
shot during the peaceful demonstration against the frauds in the
Iranian elections, the same woman you have mentioned twice in your
speeches in the last four months.

I am the one who left his country to bear witness to the absolute
cruelty and injustice that ended up in the death of that innocent girl
who was shot in the chest by an Iranian pro-government militiaman and
bled to death under my eyes.

Mr. President,

I was there when Neda died. I made sure that the world saw the look in
her eyes just before she died. I testified about the circumstances of
her death, so that every tyrant in the world would know that there is
always someone watching.

She died for a reason there; she died for a dream at a time when all
dreams were shattered. She died to bring back dignity to a country
that was becoming one of the most hated states in the world. She tried
to show the world that Iran was not about nuclear activities,
terrorism and fundamentalism, but about believing in dreams, courage,
dignity, unconditional love, and paying any price necessary to get one
step closer to freedom. Her death introduced anew the purity of a
three thousand year old nation to the world.

I have lost everything since I bore witness to this crime, I have lost
my career, my decent life in Iran, my family security, my safety, my
country, and now I am on my own in this large world, without money,
without a job, and with a family to support.

But I don’t regret what I have done and I would have done it again if
the clock turned back; although the world watched that innocent look
in Neda’s eyes and did nothing. Millions of people shed tears, but no
one did anything. As usual, everybody watched, they cursed the tyrant,
they blessed the martyr, but no one took a step to support a nation
that has been the homeland to the first declaration of human rights.

Nevertheless, I am not writing this letter because I want you to do
something. No, the people of Iran will fight and gain their freedom
without asking for the help of any authority in the world. What makes
me compelled to write to you is that although we don’t need anyone’s
support, we appreciate if the world does not try to distort the truth.

Neda did not die for a country, but for a dream called Iran. One of
the major symbols of Iran in the hearts of the Iranians is the Persian
Gulf, a beautiful gulf in the Middle East that in your speech, you
have referred to as ‘The Gulf’.

Mr. President, the Persian Gulf has been called the Persian Gulf BC by
Daryus the Great and Herodotus in the fifth century; by Claudius
Ptolemaues in the second century BC and by Quintus Curticus Rufus in
the first century AD, and its official name is still the ‘Persian
Gulf’. The United Nations has issued two editorial directives in which
the states have been asked to only use “Persian Gulf” as the official
and standard geographical designation for the body of water.

The implication of Neda in your speech was heart-warming for the
Iranian Nation; however, when you omit the word ‘Persian’ from the
Persian Gulf, you are stepping on the dreams of Neda and a nation that
have nothing left but their dignity and their dreams. I am sure that
you have no intention of stripping a nation from what is rightfully
theirs.

I have lost everything for a dream, and I believe that you Mr.
President are one of the few politicians left in the world who still
believe in dreams.

I salute you and I wish you the very best in the long journey ahead of
you. I hope you too wish the best for a nation that is struggling
towards its dream for freedom and prosperity amidst the blood of its
loved ones.

Sincerely yours,

Arash Hejazi

-----------------------------------------------------------------

جناب پرزیدنت اوباما: نامش خلیج فارس است. خواهش می کنم رویاهای یک ملت
را لگد نکنید.

۱۱ اکتبر سال ۲۰۰۹

جناب آقای پرزیدنت اوباما،

نخست مایلم از این فرصت استفاده کنم و دریافت جایزه ی صلح نوبل را به شما
تبریک بگویم. به راستی امیدوارم این جایزه پیام شما را به قلب و ذهن هایی
که با نفرت و شهوت قدرت مهر شده اند، برساند.

من آرش حجازی هستم. شاید اسم مرا قبلا شنیده باشید، من همان پزشکی هستم
که سعی کرد ندا آقاسلطان را نجات بدهد، دختر جوانی که در تظاهرات مسالمت
آمیز علیه تقلب در انتخابات ایران کشته شد، همان زنی که شما دو بار در
سخنرانی های خود در چهار ماه گذشته به او اشاره کرده اید. من همان کسی
هستم که کشورش را ترک کرد تا به خشونت مطلق و بیدادی که به مرگ دختر
بیگناهی که گلوله ی نیروهای بسیج به سینه اش اصابت کرد و آن قدر از او
خون رفت تا جان سپرد، شهادت بدهد.

آقای رئیس جمهور، وقتی ندا مرد، من آنجا بودم. من کاری کردم تا تمام جهان
آن نگاه پیش از مرگ را در چشمان او ببیند. من درباره شرایط مرگش شهادت
دادم تا هر مستبدی در جهان بداند که همواره کسی شاهد است. ندا آنجا به
دلیلی مرد؛ برای یک رویا، زمانی که تمام رویاها برباد رفته بود. مرد تا
عزت را به سرزمینی برگرداند که یکی از منفورترین حکومت های جهان را داشت.
سعی کرد به دنیا نشان بدهد که ایران فعالیت های هسته ای و تروریسم و
بنیادگرایی نیست، بلکه به معنای باور داشتن به رویاها، شجاعت، عزت، عشق
بی قید و شرط و پرداخت هر بهای لازمی برای یک قدم نزدیک تر شدن به آزادی
است.

مرگ ندا خلوص ملتی سه هزارساله را بار دیگر به جهان نشان داد.

از زمانی که درباره مرگ او شهادت دادم، همه چیزم را از دست داده ام، شغلم
را، زندگی آبرومندم را در ایران، امنیت خانواده و خودم را، کشورم را، و
حالا در این دنیای بزرگ تنهایم، بدون پول، بدون شغل، با خانواده ای که
باید سرپرستی کنم. اما از کارم پشیمان نیستم و اگر زمان به عقب باز می
گشت، باز هم همین کار را می کردم؛ هرچند جهان آن نگاه بی گناه را در چشم
های ندا دید و هیچ نکرد. میلیون ها نفر اشک ریختند، اما هیچ کس کاری
نکرد. مثل همیشه، همه نظاره کردند، مستبد را نفرین کردند، شهید را دعا
کردند، اما هیچ کس قدمی برنداشت تا از ملتی حمایت کند که زادگاه نخستین
اعلامیه حقوق بشر بود.

اما این نامه را به این قصد نمی نویسم که از شما بخواهم کاری بکنید. نه،
مردم ایران بدون درخواست کمک از هیچ مقامی در دنیا، می جنگند و آزادی شان
را به دست خواهند آورد. آنچه مرا ناچار به نوشتن می کند، این است که
اگرچه به کمک کسی احتیاج نداریم، سپاسگزار می شویم اگر دنیا حقیقت را
مخدوش نکند.

ندا نه به خاطر یک کشور، که برای رویایی به نام ایران جان داد. یکی از
مهم ترین نمادهای ایران در قلب ایرانیان، خلیج فارس است، خلیجی زیبا در
خاور میانه که در سخنرانی تان آن را “خلیج” نامیدید.

آقای رئیس جمهور،

خلیج فارس در قرن پنجم پیش از میلاد از سوی داریوش بزرگ و هرودوت خلیج
فارس خوانده می شد؛ نیز در قرن دوم پیش از میلاد از سوی کلودیوس
پتالمائوس، و در قرن اول میلادی از سوی کینتوس کورتیکوس روفوس. نام رسمی
آن هنوز “خلیج فارس” است. سازمان ملل دو دستورالعمل صادر کرده است که در
آن از دولت ها خواسته است که برای نامیدن این خطه آب، فقط از نام “خلیج
فارس” استفاده کنند.

اشاره به ندا در سخنرانی شما برای ایرانیان دلگرم کننده بود؛ اما وقتی
واژه “فارس” را از خلیج فارس حذف می کنید، رویاهای ندا و ملتی را لگد می
کنید که چیزی جز عزت و رویاهایشان برایشان نمانده است. مطمئنم شما قصد
ندارید ملتی را از آنچه به حق متعلق به اوست، محروم کنید.

من همه چیزم را به خاطر یک رویا از دست داده ام و بر این باورم که شما،
آقای رئیس جمهور، از معدود دولتمردان دنیا هستید که هنوز به رویاها باور
دارند.

به شما درود می فرستم و در سفر درازی که در پیش دارید، برایتان آرزوی
موفقیت می کنم. امیدوارم شما نیز برای ملتی که با چنگ و دندان، در میان
خون عزیزانش می کوشد خود را به رویایش برای آزادی و برکت نزدیک کند،
آرزوی موفقیت داشته باشید.

با احترام،

آرش حجازی

...................................

تاملی در سخنان فرمانده نیروی انتظامی درباره جنبش سبز / بسیج را تا چه مرزی تحمل می کنید؟

جنبش سبز را تا مرز آشوب تحمل می کنیم» این چراغ سبز فرمانده نیروی
انتظامی بود به سبزپوشان پایتخت برای حضور در راهپیمایی 13 آبان. روزی که
اسرای جنبش سبز در سال 57 آن را رقم زده بودند و حالا همگی با برچسب عمال
انگلیس و آمریکا دستگیر شده و در دادگاه های نمایشی محاکمه می شوند. اما
ابراز همین جمله از سوی فرمانده پلیس سوالاتی را به اذهان عمومی متبادر
می کند که پاسخگویی آن می تواند به ایجاد شفافیت از دست رفته در فضای
اجتماعی کشور کمک کند.

آقای احمدی مقدم، چه تناسبی میان جنبش سبز و آشوب وجود دارد و جنبش سبز
در چه شرایطی به مرز آشوب نزدیک می شود و چگونه می توان از آشوب جلوگیری
کرد؟ بدون شک فرمانده نیروی انتظامی پس از گذشت نزدیک به چهار ماه از
انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری و وقوع کودتای بزرگ، با عکس العمل مردم در
نقاط مختلف پایتخت آشنا شده و با نگاهی به تظاهرات سبز مردم در خیابان
انقلاب، میدان امام خمینی، میدان هفت تیر، بهشت زهرا و روز قدس به خوبی
می تواند عمق وجود این جنبش نوپا را درک کند. نگاهی که در صورت رفتار
شناسی مردمی در تظاهرات، مرز آشوب را در یک کلمه خلاصه می کند: بسیج!

جناب آقای احمدی مقدم! در روز قدس تا زمانی که نیروهای بسیج و لباس شخصی
به صفوف سبز مدم حمله ور نشده بودند آیا آشوبی راهپیمایان را تهدید می
کرد؟ فرمانده معظم! در بهشت زهرا آیا اگر نیروهای بسیجی و لباس شخصی با
چاقو به زنان و جوانان حمله نمی کردند ، آشوبی به وجود می آمد؟ آقای
فرمانده! در روز 25 خرداد و راهپیمایی های هفت تیر و ونک، آیا اگر
ماموران شما به جای قد برافراشتن در مقابل ملت، نیروهای خودسر بسیجی را
کنترل می کردند آیا سنگی به سوی کسی رها می شد و شیشه ای می شکست؟

و سوالی مهم تر از این ها. آیا در جایی که نیروهای بسیجی وجود نداشته اند
( به جز فضای احساسی روز های نخست پس از انتخابات) آشوبی به پا شده است؟
آیا غیر از آن است که نام بسیج و آشوب در هم تنیده شده و نیروهای خودسر
بسیج به اسم رمز آشوب تبدیل شده اند؟

تحمل جنبش سبز تا مرز آشوب اشتباهی ژرفناک است که در ادبیات نیروی
انتظامی ریشه دوانده. جنبشی که بر پایه صلح و عدالت آغاز به کار کرده است
و تنها به دنبال اجرای بند های مغفول مانده قانون اساسی است، چه تناسبی
با آشوب می تواند داشته باشد؟ آیا آشوب گران غیر از آن کسانی هستند که
کمربند ها و چاقوی های جیبی و قمه های خانگی شان را سلاح قرار دادند تا
هموطانشان را به اصطلاح متفرق کنند؟ آیا آشوبگر برازنده کسانی نیست که
شاخه های درختان را می شکستند و کابل های بزرگ را در هم گره می زدند و
قمه ها و شوک های الکتریکی به دست می گرفتند و تلاش داشتند تا از هر چیزی
سلاحی برای حمله به مردم درست کنند؟

فرمانده محترم نیروی انتظامی. این تقاضای جنبش سبز از شما برای روز
سیزدهم آبان است. بسیج را تا مرز آشوب کنترل کنید.

برگرفته از: وبلاگ دیوارنویسی

...................................

العربیه: كروبى خواستار افشاى جنایات رژیم در زندانها شد

تلويزيون العربيه: مهدى كروبى
درخواست كرد به وى در تلويزيون دولتى فرصت
داده شود تا موارد نقض حقوق بشر را كه در
زندانهاى ايران صورت گرفته است، اثبات
كند. کروبی اظهارات احمدى نژاد را كه
گفته بود هیچ اتفاقی در زندانها رخ نداده
است، محكوم کرد. كروبى گفت كه موارد
خطرناكى در زندانها بوقوع پيوسته است. وى
در سخنانش به بازداشتگاههاى غيرقانونى
اشاره کرد. كروبى يک نامه رسمى به تلويزيون
دولتى نوشته و در آن به اظهارات احمدى
نژاد پاسخ داده است. كروبى گفت كه احمدى
نژاد عادت دارد حقایق را وارونه جلوه دهد
و دو باره تاکید کرد آنچه در
بازداشتگاههاى قانونى و غيرقانونى رخ می
دهد، بسيار وحشتناک است. کروبی گفت، در
جهانى كه خبرها به سرعت انتشار مى يابد
به هيچ وجه نمى شود آن را پنهان و انکار
کرد. كروبى خواستار محاكمه آمران و عاملان
اين اعمال شد.

...................................





۱۰ نظر:

مژده گفت...

درود
ممنون از اطلاع رسانیت.
به امید آزادی.

ziya گفت...

سلام
خسته نباشید
ممنون تمام تلاشهای بی وقفه شما برای خبر رسانی و رساندن پیامهای جنبش سبز

محسن گفت...

سلام
اول آزادی زندانیان سیاسی رو خواستاریم
دوم شعر اتل متل توتوله جالب بود
سوم آب باران باغ صد رنگ آورد......... موج سبز از سینه سنگ
آورد ---زنده باد موج سبز ودانشجویان سبز اندیش
مرسی از اطلاع رسانید

ناشناس گفت...

خدا لعنت کنه این خائنین به ملت و مملکت و این همه ملت شکنجه میدهند نمیدونم به چه جرمی اینارو از زندگی کردن محروم میکنن؟ کجای جهان دیده شده که افرادی را به جرم هم فکر نبودن با رئیس دولت کودتا زندانی کنن و یا از زندگی ساقطش کنن که ایران داره این کارو میکنه لعنت خدا به احمدی نژاد خائن و وطن فروش بی همه چیز خدا ازش نگذره وخدا به دادا بروجردی ها برسه کم نیستند اندکی صبر سحر نزدیک است

سعید گفت...

به بهانه روز جهانی اعدام

گيرم که در باورتان به خاک نشسته ام!

و ساقه هاي جوانم از ضربه هاي تبرهاي‌تان زخم‌دار است

با ريشه چه مي‌کنيد؟

گيرم که بر سر اين باغ بنشسته در کمين پرنده‌ايد

پرواز را علامت ممنوع ميزنيد

با جوجه هاي نشسته در آشيان چه مي کنيد؟

روح الله گفت...

سلام سوشین عزیز
ممنون که همیشه خبر آپ شدنتو میدی.
هر روز بهت سر میزنم .
ببخش اگه بی خبر میام و میرم.
آرزویم همه سرسبزی توست.

مهدی گفت...

دوست سبزم سلام
ممنون از خبرهای داغ و به روزت و تشکر خاص به خاطر گذاشتن نامه آرش عزیز .
به امید ایرانی شاد
به امید آزادی

لیلیت گفت...

سلام هم وطن
جنبش سبز می تواند در راهپیمایی 13آبان شرکت کند

سبز های شهر اراک گفت...

درود سبزاندیش

از اطلاع رسانی بروزت بسیار ممنونم همانطور که آقای موسوی فرمودند باید هر شخصی یک رسانه باشد در دنیای امروز با این امکانات جدید میتونیم یک جنبش جدید اجتماعی رو بسازیم
به امید ایرانی سبز

محمد رضا الف گفت...

خسته نباشی هموطن با اجازتون نامه رو کپی کردم.اطلاعتی از یک بسیجی که معاون دبیرستان حکمت در فردیس کرج هست دارم که این پست فطرت از کسانی بوده که در حمله و کثافتکاریهای چند ماه گذشته حضور فعال داشته و چند روز پیش در جلسه مدیران بسیجی در خواست پرداخت دستمزد خودش را داشته این مطلب رو سعی کنیم تو وبلاگها بزاریم تا اینها بدانند شناسائی میشن ومردم به حساب آنها خواهند رسید