خدمت حضرت آقا دکتر محمود احمدی نژاد (ا.ن)
برادر و همکار عزیزم دامت برکاته با ياري خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبياء بزرگوار الهي و ائمه معصومين صلوات عليهم اجعمين حال که از شرکت صهیونیستی والت دیسنی مرخص گشته ام،این فرصت غنیمت می شمارم تا به تحریر این نامه خطاب به جناب عالی بپردازم.
برادر عزیزم محمود؛ همه واقف بر این امرند که دست الهی مرا به مدد ژپتو از چوب ساخت و شما را به مدد حضرت آقا خامنه از پهن. ولیکن به جلال ملکوت قسم که این اختلاف جنسی هیچ فرقی میان من و شما نمی گذارد که همه از خاکیم و بر خاک. هر دوی ما بی پدر و مادریم و قربانی فقر و فساد، هر دوی ما عروسکانی ابلهیم بازیچه دیکتاتور ها و قدرت دوستان.
من در اینجا به عنوان برادر بزرگتر شما، جناب عالی را نهی از منکر می کنم که دروغ گو را به هیچ دین و آئینی عاقبت نیست و در هیچ جای دنیا هتل ندهند؛دروغ گفتن چه برای حفظ بیضتین اسلام؟
محمودجان اگرچه دماغ شما چون دماغ من دراز نمی شود ولی بترس که همانا چوبی که ملت به ...! خواهند کرد روز به روز دراز تر و کلفت تر می شود و مبادا آن روز از خواب غفلت بر خیزی که سید علی در حال عشق بازی با سید حسن باشد و تو در حال حساب پس دادن به این ملت!
خدا شاهد است که اشک در چشمانم حلقه می زند وقتی نگاه معصومانه فرزندی پدری شما را به آقا سید علی می بینم که این نگاه یاد آور خاطرات پدر مرحومم ژپتو است، یادآور نگاه های معصومانه این بنده حقیر به ژپتو شب هنگامان که به بهانه تعمیر به چه نقاطی از بدن من که دست نمی مالید.امید است که رابطه شما و علی آقا به این شکل ها نباشد اگر چه آن دست پلاستیکی اندکی وسوسه انگیز است.
واسلام علیکم و رحمت الله و پر کاهو.
برادر عزیزم محمود؛ همه واقف بر این امرند که دست الهی مرا به مدد ژپتو از چوب ساخت و شما را به مدد حضرت آقا خامنه از پهن. ولیکن به جلال ملکوت قسم که این اختلاف جنسی هیچ فرقی میان من و شما نمی گذارد که همه از خاکیم و بر خاک. هر دوی ما بی پدر و مادریم و قربانی فقر و فساد، هر دوی ما عروسکانی ابلهیم بازیچه دیکتاتور ها و قدرت دوستان.
من در اینجا به عنوان برادر بزرگتر شما، جناب عالی را نهی از منکر می کنم که دروغ گو را به هیچ دین و آئینی عاقبت نیست و در هیچ جای دنیا هتل ندهند؛دروغ گفتن چه برای حفظ بیضتین اسلام؟
محمودجان اگرچه دماغ شما چون دماغ من دراز نمی شود ولی بترس که همانا چوبی که ملت به ...! خواهند کرد روز به روز دراز تر و کلفت تر می شود و مبادا آن روز از خواب غفلت بر خیزی که سید علی در حال عشق بازی با سید حسن باشد و تو در حال حساب پس دادن به این ملت!
خدا شاهد است که اشک در چشمانم حلقه می زند وقتی نگاه معصومانه فرزندی پدری شما را به آقا سید علی می بینم که این نگاه یاد آور خاطرات پدر مرحومم ژپتو است، یادآور نگاه های معصومانه این بنده حقیر به ژپتو شب هنگامان که به بهانه تعمیر به چه نقاطی از بدن من که دست نمی مالید.امید است که رابطه شما و علی آقا به این شکل ها نباشد اگر چه آن دست پلاستیکی اندکی وسوسه انگیز است.
واسلام علیکم و رحمت الله و پر کاهو.
دوشنبه 30 شهريور 1388
سید علی رضا پینوکیو
سید علی رضا پینوکیو