درود بـــــرایــــران سبــــــز بــه امیـــــد ایرانـــــی سبــــــــــــز: اکتبر 2009

من فرزند ایران

عکس من
نویسنده وبلاگ soshian:به نام خداوند جان و خرد به کوروش به داریوش به جمشيد قسم به نقش و نگار تخت جمشيد قسم ايران همی قلب و خون من است گرفته ز جان از وجود من است بخوانیم این جمله در گوش باد چو ایران نباشد تن من مباد

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

بازم خبرای داغ داغ



پیام ویدئویی مهدی کروبی در مورد حوادث نمایشگاه مطبوعات

مهدی کروبی طی پیام ویدئویی حوادث نمایشگاه مطبوعات را شرح داد . به
گزارش سایت تغییر ، مهدی کروبی که جمعه هفته گذشته قصد دیدار از نمایشگاه
مطبوعات را داشت مورد حمایت تعداد پرشماری از هوادارنش واقع شد و
طرفدارانش شعارهایی در حمایت از وی سر دادند . در این بین هم عده ای به
صورت سازماندهی شده به تحریک مردم هوادار کروبی پرداختند و طی توطئه ای ،
شیخ اصلاحات را مورد توهین فیزیکی قرار دادند . این ویدئو به شرح ماوقع
حوادث نمیشگاه می پردازد و همچنین مهدی کروبی در این پیام ، به تشریح
چگونگی انحراف جمهوری اسلامی از سال ۶۸ به بعد از اهداف اصلی خود پرداخته
و همچنین بر حضور خود در تمامی راهپیمایی ها و مراسم ملی و مذهبی با دعوت
از مردم تاکید داشتند و همچنین گوشه ای از برنامه های آینده خود را نیز
به ملت ایران اعلام کرد .



 


.........................



13آبان، تمرکز بر شعار محوری مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر روسیه 

روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی: تلاش
هاي گسترده اي براي جلوگيري از تفرقه و
تشتت در مراسم 13 آبان آغاز شده است كه مي
تواند نويدبخش همسوئي همه جريانات سياسي
براي ابراز مخالفت با آمريكا باشد . روز 13
آبان كه « روز ملي مبارزه با استكبار » نام
دارد مظهر قهر ملت ايران عليه دخالت هاي
آمريكا در اين كشور است . به همين جهت در 13
آبان 1358 لانه جاسوسي آمريكا در تهران توسط
دانشجويان تسخير شد و هر ساله تظاهرات
ضدآمريكائي در اين روز به اوج مي رسد.
خبرها از اين واقعيت حكايت دارند كه امسال
همه جريان هاي سياسي مصمم هستند در روز 13
آبان بر شعار محوري « مرگ بر آمريكا »
تمركز نمايند.



شعارهای روز ۱۳ آبان:

استقلال-آزادی-جمهوری ایرانی
کارگر-معلم-دانشجو- پیوندتان مبارک
مرگ بر دیکتاتور
راه حل این بحران-رفراندوم این نظام
زندانی سیاسی-آزاد باید گردد
وقتی که با هم هستیم/از چی باید بترسیم
وقتی که با هم هستیم/از چی می خواهیم
بترسیم
شکنجه، تجاوز دیگر اثر ندارد
اعتراف شکنجه دیگر اثر ندارد
می میرم می میرم ایران رو پس می گیرم.



.........................


درگیری در دانشگاه صنعتی اميركبير واحد ماهشهر





گزارش یکی از خوانندگان: درگيري در پي
اعتراض دانشجويان دانشگاه صنعتي امير
كبير واحد ماهشهر به وضع بد غذا
بدنبال اعتراض دانشجويان امير كبير واحد
ماهشهر به كيفيت پايين غذا در سلف اين واحد
با فحاشي و اقدام به ضرب و شتم دانشجويان
توسط كاركنان سلف در حضور مسئولين ارشد
دانشكده اين اعتراضات به خشونت كشيده شد.
88/8/3 دوشنبه. 

.........................


جلوگیری از ورود خبرنگاران به نمایشگاه مطبوعات



سایت روزنامه هموطن سلام: با وجود اين
كه پيش از اين ساعت كار نمايشگاه مطبوعات و
خبرگزاري‌ها تا ساعت 19 اعلام شده بود اما
امروز و در آخرين روز نمايشگاه شانزدهم به
غرفه‌داران اعلام شد كه از ساعت 14 به بعد
غرفه‌ها را تحويل دهند.
از آنجا كه پيش از اين ساعت كار آخرين روز
نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاري‌ها تا ساعت
19 اعلام شده بود، بازديدكنندگان بسياري
بعد از ساعت 14 به نمایشگاه مراجعه كرده اما
با درهاي بسته‌ي نمايشگاه مواجه شدند.
براي ورود در نمايشگاه حتي از حضور
خبرنگاران نيز ممانعت به عمل مي‌آيد.


حراست نمايشگاه مطبوعات دربهای نمايشگاه
را بست

حراست نمايشگاه مطبوعات به صورت
غيرمنتظره از ساعت ۱۴ درب های اصلی
نمايشگاه را بسته است و اجازه ورود عمومی
را به بازديدکنندگان نمی دهد. گفته می شود
حراست نمايشگاه بخاطر بازديد احمدی نژاد
از نمايشگاه مطبوعات دربهای نمايشگاه را
بروی مردم بسته است.



.........................

 همسر زیدآبادی: بازجو نمی‌گذارد احمد را ببیینم


ادوارنیوز: مهدیه محمدی همسر احمد
زیدآبادی دبیرکل دربند سازمان دانش
آموختگان ایران، پس از گذشت  43 روز بی خبری
مطلق از وضعیت همسرش بار دیگر امکان
ملاقات با همسر خود را نیافت.

مهدیه محمدی در این مورد به ادوارنیوز گفت:
"امروز دوشنبه با در دست داشتن نامه موافقت
دادستان تهران مبنی بر ملاقات با همسرم
همراه با فرزندانم به زندان اوین رفتیم،
اما پس از آنکه 5 ساعت در سالن ملاقات من و
کودکانم را معطل کردند در نهایت به ما
گفتند که بازجو پرونده آقای زیدآبادی را
ممنوع الملاقات کرده است".


همسر احمد زیدآبادی با تاکید بر اینکه روز
گذشته شخص دادستان مستقیما موافقت مکتوب
خود را مبنی بر ملاقات به زندان ارسال کرده
است، افزود: "علنا و در روز روشن یک بازجو
دستور دادستان را زیرپا می‌گذارد".

گفتنی است، احمد زیدآبادی که از روز 23
خردادماه بازداشت شده است، به دلیل
فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی‌اش به ویژه
نگارش نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای تحت
فشار و شکنجه است تا از مقام رهبری
عذرخواهی کند.

اکنون 43روز است که خانواده و وکیل
زیدآبادی هیچ‌گونه اطلاعی از وضعیت او در
زندان ندارند.


.........................

نامه پدر یک زندانی سیاسی به بان کی مون: به داد ما برسید 

نامه محمد حسین پناهی پدر انور حسین پناهی
فعال مدنی دربند به دبیرکل سازمان ملل

جناب آقای بان کی مون
دبیر کل سازمان ملل متحد

اینجانب محمد حسین پناهی پدر انور حسین
پناهی فعال مدنی ایرانی هستم که دو سال قبل
به جرمی ناکرده محکوم به اعدام شد! اما به
واسطه ی حمایت های بین المللی نهادهای
حقوق بشری و همین طور اتحادیه ی اروپا از
پسرم حکم اعدام وی در دادگاه تجدید نظر
جمهوری اسلامی لغو و به شش سال زندان تبدیل
شد.
در همین حال برادر کوچکتر انور به نام اشرف
نیز که تنها پی گیر پرونده به شمار می آمد
سال گذشته به طرز مشکوکی به قتل رسید .
از سوی دیگر ماموران وزارت اطلاعات حکومت
جمهوری اسلامی در هفته ی گذشته پسر هجده
ساله من را نیز به خاطر دنبال کردن پرونده
ی انور و نه اتهام دیگری در منزل بازداشت
کرده و به مکان نا معلومی منتقل کرده اند.
اینها همه در حالی رخ داده که بارها و
بارها من که در آستانه ی هفتاد سالگی قرار
دارم و همسرم و حتی دخترانم به اداره ی
اطلاعات فراخوانده شدیم و مورد بازجویی و
تهدید قرار گرفته ایم.

عالی جناب
پرسش من از جنابعالی  به عنوان دبیر کل
سازمان ملل متحد آن است که در کجای دنیا
فردی را به خاطر فعالیت های فرد دیگر
دستگیر می کنند؟
تمام اتهام من، همسر، دختران و پسرانم که
در ایران هستیم این است که دو فرزندم به
خاطر اعتقاداتی که داشتند در راه مبارزه ی
سیاسی با حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته
اند و برای ادامه ی فعالیت هایشان در خارج
ازایران زندگی می کنند . در این شرایط  و با
فرض اینکه دو فرزندم خطایی هم مرتکب شده
باشند آیا می شود دیگر اعضای خانواده را
محاکمه و مجازات کرد؟

حال در این شرایط سخت که بر من و خانواده ام
روا داشته اند ما فریاد مظلومیت و داد
خواهی خود را به گوش شما می رسانیم، چرا که
بر این باوریم سازمان ملل متحد با سیاست
هایی که دارد همواره جانب کسانی را داشته
که از بیداد به تنگ آمده و به این نهاد بین
المللی پناه آورده اند.
باشد تا این ندای مظلومیت من و خانواده ام
که در چند سال اخیر لحظه ای آرامش و آسایش
را به خود ندیده ایم
به گوش جهانیان برسد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار


                                     
    با احترام
                                     
    محمد حسین پناهی
رونوشت:

دیدبان حقوق بشر
به خانم ناوی پیلای
کمیته گزارشگران بدون مرز
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی.


.........................



۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

اعـــــــــــــــــــــــــدام




اعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدام!!!!!!!!!!!!!!!!!









واقعا

افسوس
!!!!!!

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

بـــــــازم خـــــــــــــــبر


13 آبان؛ ما برآنيم امسال سيزده را بدر كنيم !
بهار در پاييز !
سالى بس عجيب است امسال !
بهار در پاييز !
پايان عصر يخبندان !
سيزده آبان !
ما برآنيم امسال سيزده را بدر كنيم !
هر آنچه درخور است آن كنيم !
اهرمن از نور ترسان است
مشعلها را آتشى بايد !
جشن و شادمانى وخنده و خوشى
چشم به راهند
ياران را همتى بايد !




*******************





در اولین مصاحبه ویدیویی پس از انتخابات؛ موسوی: این حرکت یک حرکت آسیب ناپذیراست

میرحسین موسوی در اولین مصاحبه تصویری اش پس از انتخابات درباره مسایلی
درباره "طرح وحدت ملی" از سوی گروه ها ، احزاب و چهره های سیاسی مطرح
است ، توضیحات مهمی ارایه کرد.

وی با این توضیح که از طریق رسانه ها در جریان این مساله قرار گرفته است
گفت که تاکنون هیچ تماس و یا گفت و گوی مستقیمی در این باره با او انجام
نشده است و چنانچه موضوعی باشد آن را با مردم در میان خواهد گذاشت.

وی در بخشی از توضیحاتش با بیان این که بعضی از افراد پیشنهاد چنین طرحی
را با نیت خیر ارایه می کنند ،در این باره گفت:" تا هنگامی که مساله
بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم کثیر و اکثریت مردم
اغتشاشگر نامیده بشوند ، تا موقعی که مردم به حساب نیایند، تا موقعی که
حق مردم قبول نشود برای تعیین سرنوشت خودشان، راه حل جامعی برای رفع مشکل
پیدا نخواهد شد."

میرحسین موسوی همچنین با تشریح بیشتر درباره "زندگی کردن راه سبز امید"
که در بیانیه شماره 13 او منتشر شده بود با اشاره به فعالیت های خود جوش
هنری ، فرهنگی سیاسی و مذهبی که تا کنون در این راستا انجام شده و همچنین
اهمیت نقش رسانه ها، گفت:" درحقیقت در اینجا مبارزه تبدیل به یک زندگی
شده است، زندگی که ادامه دارد و هیچگاه توقف پذیر نیست، این طور نیست که
بشود آن را در یک نقطه ای متوقف کرد. به همین دلیل این حرکت یک حرکت آسیب
ناپذیر هم هست و در یک فضای گفت و گوی همگانی هم این حرکت ها تسریع می
شود مسیرش و پیش می رود. "

متن کامل سخنان مهندس میرحسین موسوی در اولین مصاحبه تصویری و اینترنتی
وی به این شرح است:

توضیح درباره طرح وحدت ملی

این اصطلاح به اشکال گوناگونی مطرح می شود که خوب است این موضوعات از
همدیگر تفکیک شود. من در دیداری که بانمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس
داشتم، بحث وحدت ملی را مطرح کردم که در آنجا قصد من از این اصطلاح بیشتر
اشاره به یک حس و اراده جمعی بود که در طول انتخابات تشکیل شد که براساس
پیوند با میراث تمدنی و منافع ملی خودمان در جهت سعادت و پیشرفت کشور بود
و منظری که برای آینده گشوده می شد اهمیت پیدا می کرد و همه شاهد بودیم
که علاقه ای در این باره در کشور ایجاد شده بود.

گمان می کنم حتی با توجه به مسایل بعد از انتخابات این سرمایه همچنان
باید حفظ شود و سعی شود که تقویت شود ، وحدت ملی از این لحاظ فوق العاده
برای ما مهم است و همه باید روی آن تکیه کنیم. در این جا منظور از وحدت ،
وحدت بین همه اقشار است روشنفکران و مردم ، دانشجویان با مردم و قومیت ها
مختلف با هم و فرهنگ های مختلف باهم است.

در استانه انتخابات زنجیره سبزی که میدان تجریش را به میدان راه آهن جوش
داد یکی از بهترین مظاهر وحدت بود که همه اقشار مردم در آن شرکت کردند و
این مساله در سراسر کشور ما موج پیدا کرد و بر اساس چنین تصوری ایده راه
سبز امید شکل گرفت .

منتهی غیر از این موضوع مساله وحدت ملی در معانی دیگری هم بکار گرفته شد
که بعد از مشکلات و مسایلی که در کشور پیش آمد که همگی بخوبی به آن وقوف
داریم یک عده ای با انگیزه های گوناگون و گاه با انگیزه های خیر به دنبال
این بودند که آیا می شود در گفت و گوهای افراد سیاسی می شود دامنه تنش ها
را کم کردیا نه؟در این باره یک طرحی آقای هاشمی رفسنجانی داشتند یک موقعی
هم بحث این شد که آیت الله مهدوی کنی در این باره نظریاتی دارند، کلن
افراد گوناگونی در این باره اظهار نظر کردند. آن چه در این جا مهم است
این که بنده تا بحال در این رابطه اظهار نظری نکرده ام با توجه به این
معنا.

منتهی با توجه به شایعاتی که از بحث هایی که در این باره مطرح است من یک
خاطره ای از حضرت امام دارم که نقل می کنم ، نکته ای در آن هست که بنده
بر اساس آن عمل می کنم. برسر مساله مک فارلین که بحرانی ایجاد کرد و مردم
هنوز نمی دانستند که مک فارلین به ایران آمده یا چه اتفاقی افتاده ، این
که آیا ایشان محرمانه به ایران آمده و برگشته .
این موضوع اولین بار در یک روزنامه سوریه ای مطرح شد و در اینجا در بحثی
که در میان سران سه قوه شکل گرفت گفته شد که این مساله به داخل کشور هم
کشیده خواهد شد و با توجه به حسی که به مساله رابطه با آمریکا و گفت و گو
با آمریکا وجود داشت طبیعی است که بحرانی را در داخل کشور ایجاد کند،
روسای سه قوه که بنده هم در خدمتشان بودم به اتفاق رفتیم خدمت حضرت امام
(ره) و با ایشان صبحتی داشتیم.
وقتی این مساله برای ایشان توضیح داده شد که چگونه ، چطور و به چه دلیلی
اصلن این فرد با چه گروهی آمدند و رفتند و نتیجه چه بود و گفته شد که این
مساله در یک روزنامه لبنانی یا سوریه ای مطرح شده و به ایران هم خواهد
کشید، ایشان فرمودند که بروید و به مردم این مساله را بگویید، مردم باید
در جریان باشند و یک مقداری هم بحث کردند در این رابطه .
وقتی که می خواستیم بلند شویم ایشان یک جمله فرمودند که همیشه به عنوان
یک جمله ی طلایی و مهم در ذهن بنده مانده است. ایشان فرمودند؛ هیچ موقع
کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید. که بنده این مساله در ذهنم
باقی مانده است.
برای همین اگر گفت و گویی باشد، صحبتی باشد، بحث و موضوعی باشد طبیعتا به
عنوان یک همراه این جریان عظیم با مردم آن را درمیان خواهم گذاشت و چیزی
نخواهد بود که نتوانم از آن دفاع کنم.

طبیعی است که در این رابطه با توجه به ضعفی که رسانه های ما دارند و
برعلیه راه سبز امید فعالیت می کنند و ما رسانه رسمی نداریم و تمام رسانه
های ما محدود شده است ، خبرهایی که در این رابطه یا مسایلی شبیه به این
منتشر می شود خوب است که مردم به این که خود این رسانه ها متعلق به چه
جناحی هستند و با چه قصدی این اخبار را منتشر می کنند، انشالله توجه
خواهند کرد. این می تواند به همه ما کمک کند که در یک فضای اندیشمندانه و
پر از ارزش های مورد اعتقاد خودمان حرکت کنیم.

توضیح درباره این که آیا دیداریا تماسی در این باره با وی صورت گرفته است
یا خیر؟

نه چنین صحبتی نشده است، البته من در جریان پیشنهادی که آقای هاشمی
رفسنجانی در نماز جمعه مطرح کردند و بعد پیشنهاداتی که تعدادی از اعضای
مجمع تشخیص مصلحت نظام به ایشان کردند، هستم و همچنین از طریق رسانه ها
در جریان صحبت هایی هستم که انتساب داده می شود که آقای حضرت آیت الله
مهدوی کنی و دیگران مطرح کرده اند. و گاهی هم دیده ام که دیگران و افرادی
با نیت های خیر چنین مساله ای را مطرح می کنند، ولی تماس مستقیمی در این
رابطه با بنده گرفته نشده و نه نامه نگاری صورت گرفته و نه مذاکره رسمی
در این رابطه گرفته است. کلن در این رابطه کاری انجام نشده است.

درباره بیانیه شماره 13 و اینکه چگونه باید راه سبز امید را زندگی کنیم

ملت ما یک حرکت بزرگی را شروع کرده و ماهم همراهش هستیم که انشاالله در
گرو همین جهتی باشم که مردم در آن حرکت می کنند. اگر دقت شود اوایل این
اتفاقاتی که در کشور افتاد بحث بود که چگونه باید حرکت کنیم و جواب ما چه
باید باشد که از دستاوردهای بزرگ انتخابات و انقلاب اسلامی بتوانیم بهره
مند باشیم و آنها را ادامه بدهیم.
در این باره بحث حزب و جبهه و گروه های مختلف شد که مبارزات سیاسی تعریف
شده در کشور یا در جهان مطرح بوده است ، ما فکر کردیم که آن نمی تواند
مقصود و اهداف ما را برآورده کند و با تجربیات خود انتخابات خیلی همخوانی
ندارد البته آن تجربیاتی که باهمدیگر داشتیم.

در این انتخابات ما دیدیم که خانواده ها ، گروه های سیاسی ، مذهبی ،
هنری، فرهنگی و کلن هر کس در هرجایی که هست به شیوه خودش و بنا بر
توانایی خودش کمک رساند و در این رابطه وارد این حرکت شد، در حقیقت
دنباله هم بحثی است که داشتیم و مطرح شد که هر شهروند یک ستاد چنین کاری
بصورت شبکه ای در کشور صورت گرفت.قدرت این حرکت هم از همین مساله نشات می
گرفت نه از یک حرکت حزبی ، البته به این معنی نیست که احزاب موثر نبودند
یا موثر نخواهند بود، نه آنها جایگاه خودشان را دارند و فوق العاده
جایگاهشان ضروری است و ضرورت دارد که آنها هم همچنان فعالیت های خودشان
را داشته باشند.

ولی برای ادامه این راه و رسیدن به اهداف و آرمانها که تحت عنوان "ایران
پیشرفته" مطرح شده است در جهت برآورده کردن خواسته های مردم و در حقیقت
استیفای حقوق مردم ، ما فکر کردیم که مساله خیلی با بازتابی گسترده تر با
توجه به تجربه انتخابات می خواهد پی گرفته شود، که همانطور هم شد و همین
طور هم اعلام شد.

در چنین نگاهی مهم نیست که هر کس چه قدر کمک می کند ، به چه شیوه ای کمک
می کند، اصل این است که یک اراده و نیت همگانی در سطح کشور ایجاد شده و
بشود ، حتی در یک خانواده و حتی یک فرد بتواند به تنهایی تا برسد به
احزاب و گروه ها و تشکل هایی که سابقه دارند هر کس در چارچوب فعالیت های
خود که در حال انجام است و با آن زندگی می کند بتواند به این حرکت عظیم
کمک برساند.

بنده همیشه اعتقاد داشتم یک آدم روشن دلی ، پیرزنی یا پیرمردی فردی که
اصلن به هیچ نوعی نمی تواند در این فعالیت ها شرکت داشته باشد در گوشه
خانه اش یک دعایی می کند ما این را به عنوان یک فعالیت در داخل این شبکه
قلمداد کنیم تا برسد به فعالیت هایی که سازمان یافته و منظمی که هست.

امروز ما شاهد این هستیم که بصورت غیر عادی و استثنایی خلاقیت های هنری
در میان گروه ها و دسته های هنری صورت می گیرد، این ها هیچ کدام تابع یک
حرکت حزبی نیست ولی متعلق به یک شبکه گسترده اجتماعی است، ما تعداد کلیپ
ها و سرودهایی که داریم در این مدت ساخته شده و تعداد طرح ها یی که در
این مدت نقاشی شده ، کاریکاتورهایی که داریم در این مدت کشیده شده اصلن
با هیچ دوره تاریخی کشورمان قابل قیاس نیست و در حقیقت آنها هستند که
محتوای گفت و گو و حرکت این موج و این راه عظیم را هدایت می کنند و پیش
می برند.

این کار در داخل یک حزب صورت نگرفته است گاهی سه یا دو هنرمند باهم و یا
در دسته های بزرگتر و کوچکتر در گوشه و کنار کشور و حتی در خارج از کشور
به این راه کمک رسانده اند. همچنین گروه های مذهبی هستند ، هیات های
مختلف ، هیات های خیریه و دسته های سیاسی و غیره .

درحقیقت در اینجا مبارزه تبدیل به یک زندگی شده است، زندگی که ادامه دارد
و هیچگاه توقف پذیر نیست، این طور نیست که بشود آن را در یک نقطه ای
متوقف کرد. به همین دلیل این حرکت یک حرکت آسیب ناپذیر هم هست و در یک
فضای گفت و گوی همگانی هم این حرکت ها تسریع می شود مسیرش و پیش می رود.

از این لحاظ رسانه ها اهمیت فوق العاده ای دارند و زحمتی که کسانی در
رسانه های ما می کشند قابل تقدیر است و بنده همین جا بازهم توصیه می کنم
با توجه به این که ما هیچ وسیله ای را در اختیار نداریم به این ابزار و
وسیله بیشتر توجه شود و از امکاناتش بیشتر استفاده شود، این معجزه ای است
که ما در طول انتخابات و بعد از انتخابات دیده ایم که باید با توجه به
موقعیتی که داریم از این وسیله استفاده کنیم.

طبیعتا فضای زندگی های فردی و اجتماعی را از طریق رسانه ها به هم پیوند
می دهیم و یک حرکت عظیم و گسترده و قابل دوامی را ایجاد می کنیم.
یکی از دلایل تداوم همین حرکت به نظر بنده همین قضیه است که متعلق به یک
گروه اندک یا حزب و یا جریان مبارزه با تمام ابعاد و جزییات نیست بلکه یک
جریانی است آمیخته با آرمان ها و آمال و شیوه زندگی خود مردم.

ما می خواهیم از تفسیر این که آیه ای که "خانه های خود را قبله قرار دهید
" الهام گرفته و این طور باشد که مردم در رجوع به شبکه وسیع اجتماعی و
این تشکل های ریز و درشت خودشان که هر کدام ما در آنها چندین سهم و شرکت
داریم در حقیقت این حرکت شکل و ادامه پیدا کند.

راه حل بحران چگونه بدست می آید؟

تا هنگامی که مساله بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم
کثیر و اکثریت مردم اغتشاشگر نامیده بشوند ، تا موقعی که مردم به حساب
نیایند، تا موقعی که حق مردم قبول نشود برای تعیین سرنوشت خودشان، راه حل
جامعی برای رفع مشکل پیدا نخواهد شد.

برای همین وحدت ملی در معنای دومی که بنده ذکر کردم که فعالیت ها و دسته
ها و گروه ها می کنند در این رابطه که برخی با نیت خیر است فکر می کنم که
این مساله ضرورت دارد که در هر حرکتی به مردم احترام گذاشته بشود ،
اکثریت مردم رانده نشوند ، مردم همه با هم اند حتی آنهایی که عقاید دیگری
دارند، این تفکیک و تجزیه را ما می کنیم و متاسفانه مردم را از همدیگر
جدا می کنیم .

اصل این است که به مردم احترام گذاشته شود ، عقایدشان را قبول شود و این
اصل که همه ما باید به قانون اساسی برگردیم و این که باید به حاکمیت مردم
بر سرنوشت خودشان باید برگردیم ، آن موقع راه حل خیلی راحت پیدا می شود
برای این مشکل.

............................

پرتاب لنگه كفش به سمت صفار هرندي در دانشگاه تهران

سخنرانی صفارهرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دانشگاه تهران با
اعتراض گروهی از دانشجویان که معتقد به تقلب در انتخابات بودند، روبرو
شد. به گزارش خبرگزاری ایرنا، محمدحسین صفارهرندی، سه شنبه 27 مهر ماه
سخنران نشستی بود که توسط بسیج دانشکده فنی تهران در سالن چمران این
دانشگاه تحت عنوان «سوء تفاهم بزرگ» برگزار شد. ایرنا گزارش داده است که
پیش و هنگام سخنرانی صفارهرندی گروهی از دانشجویان معترض دست به اعتراض و
«اهانت» زده اند. به گزارش این خبرگزاری صفارهرندی در پاسخ شعارهای این
گروه از دانشجویان گفته است که من از اهانت های شما ناراحت نمی شوم چون
شما به این نوع اهانت‌ها عادت دارید و زمانی در همین جا به خاتمی هم
اهانت می کردید. به گزارش خبرگزاری فارس وی همچنین از دانشجویان معترض
خواست تا با اعتراضات خود کار را برای موسوی که در جستجوی راه نجات است
سخت تر نکنند و به وی کمک کنند تا «فضاحت اخیر خود را جبران کند.» وزیر
سابق ارشاد که سخنانش بطور متناوب با شعارهای معترضان همراه می شد در
باره میرحسین موسوی گفت که وی توسط حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب
اسلامی فریب خورده است، وی همچنین بخش هایی از نامه انتقاد‌آمیز مهدی
کروبی به آیت‌الله منتظری در سال شصت و هفت را قرائت کرد و از حمایت فعلی
این مرجع تقلید از موسوی و کروبی ابراز تعجب کرد. صفار هرندی همچنین ادعا
کرد در درگیریهای خیابانی چند ماه گذشته تنها چهل نفر کشته شده‌اند و سپس
به دسته بندی آمار خود پرداخت و افزود از این میان ده نفر بسیجی بوده
اند، بیست نفر مردم عادی که «گرفتار حادثه سازی فتنه انگیزان» شدند و ده
نفر باقی مانده نیز «معلوم نیست به دست چه کسانی کشته شده اند.» یک شاهد
عینی به زمانه گفت که این سخنان با اعتراض شدید دانشجویان معترض روبرو
شد. به گفته وی تعداد دانشجویان معترض در سالن برگزاری نشست حدود ۱۵۰۰
بودند که شعارهایی چون «دولت کودتا استعفا» و «مرگ بر دیکتاتور» سر می
دادند .
............................

کروبی: خود را برای همه چیز آماده کرده ام/شعارها عکس العمل کارهای نسنجیده آقایان است

شبکه جنبش راه سبز(جرس):مهدی کروبی در دیدار با اعضای کانون مدافعان حقوق
بشر و اعضای شورای ملی صلح با انتقاد از اینکه راه های ارتباطی او را با
مردم بسته‌اند،به توقیف روزنامه،ابزداشت یارانشريا، پلمپ دفترش و دفتر
حزب اعتماد ملی و اعمال فشار بر خود انتقاد کرد اما گفت که خود را برای
همه چیز آماده کرده است.

نمایندگان کانون مدافعان حقوق بشرو شورای ملی صلح با حضور در منزل مهدی
کروبی با قدردانی از تلاش‌های او برای احقاق حقوق ملت، حمایت خود را از
این تلاش‌ها اعلام کردند. آنان که نقش و تأثیر اقدام‌های کروبی در حوادث
اخیر ایران را از منظر صلح ارزیابی می‌کردند، بر ادامه این تلاش‌های
آگاهی‌بخش برای ممانعت از وقوع حوادث ناگوار بدتر در جامعه تأکید کردند.

به گزارش سایت رسمی حزب اعتماد ملی،تغییر،در این دیدار که عصر دوشنبه 27
مهر انچام شد، فعالان مدنی و اعضای کون مدافعان حقوق بشر و همچنین شورای
ملی صلح از "تلاش برخی برای نظامی کردن فضای جامعه"،"نقض قانون
اساسی"،"تشدید بحران اقتصادی" و " احتمال امتیازدهی در خارج و تشدید
فشارها در داخل"،به عنوان نگرانی‌های اصلی خود توصیف کردند.
وضعیت فعالان سیاسی و مدنی که در جریان حوادث پس از انتخابات، بازداشت
شده‌اند نیز نکته‌ای بود که چند تن از وکلایی که در این دیدار حضور
داشتند به آن اشاره کردند؛ نکاتی که نگرانی حاضران را به همراه داشت. این
نگرانی با ابراز تأسفی نیز همراه شد و آن ادامه بازداشت عیسی سحرخیز،
عبدالله مؤمنی، احمد زیدآبادی و کیوان صمیمی از اعضای کمیته اجرایی شورای
ملی صلح بود.

طرح برخی شعارها در چند ماه گذشته از جمله در راهپیمایی روز قدس، موضوع
دیگری بود که حاضران نسبت به گسترش این شعارها ابراز نگرانی کردند؛
شعارهایی که به اعتقاد حاضران، شعارهای انحرافی است که می‌تواند زمینه
برخورد سخت را با جنبش اصلاحی فراهم کند.

به این ترتیب نمایندگان « کانون مدافعان حقوق بشر» و « شورای ملی صلح»
توجه رهبران این جنبش از جمله مهدی کروبی را به این نکته جلب کردند که
باید نقشی مؤثر‌تر در جنبش سبز داشته باشند.
اشاره حاضران به اندیشه‌ جریانی که نمی‌خواهد به حقوق مردم توجه کند، با
وجود آنکه در اسلام بر رعایت حقوق انسان‌ها تأکید شده است، پیش زمینه
سخنان مهدی کروبی شد تا از تلاش عده‌ای برای ایجاد انحراف در اساس انقلاب
سال ۱۳۵۷سخن بگوید.

او ملت ایران را در مبارزه با استبداد، ملتی رشد یافته معرفی کرد که در
طول یکصد سال گذشته در منطقه پیشگام بوده‌اند. بنابراین حوادث پیش آمده
برای مردم ایران را پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در
شأن ملت ایران ندانست، چرا که به اعتقاد او، "انقلاب اسلامی" موجب
دگرگونی جامعه شد تا حکومتی متکی بر آرای مردم شکل بگیرد.

کروبی سپس پس از آنکه تحلیلی از اوضاع و شرایط جامعه سیاسی ایران پس از
خرداد سال ۱۳۷۶ارائه کرد، چنین نتیجه گرفت"حوادثی بر اثر برخی غفلت‌ها رخ
داده است که اوضاع اینگونه شده است."

اما کروبی از تداوم تلاش‌های یکصد ساله مردم با وجود فراز و نشیب‌ها که
از ان به عنوان نقطه قوت یاد کرد، سخن گفت"از آنجا که مردم ایران با هوش
و رشدیافته هستند، چراغ روشنگری، هدایت و مبارزه خاموش نشد و در فرصتی
مناسب با حضور در انتخابات اخیر، حرکتی توفنده و آرام را با حضور در پای
صنوق‌های رأی انجام دادند."

کروبی که فشارهای اخیر بر فعالان سیاسی را در ادامه حرکت اصلاحی مردم به
دلیل رشد آنان، بی‌اثر می‌دانست، از روحیه مردم و به موقع حرکت کردن آنان
به عنوان امری بسیار عظیم یاد کرد.
محمد قوچانی، عیسی سحرخیز، ابراهیم امینی و عبدالله مؤمنی چند تن از
حامیان کروبی در انتخابات اخیر بودند که اینک در بازداشت به‌سر می‌برند

کروبی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود از اینکه راه های ارتباطی او را
با مردم بسته‌اند، انتقاد کرد.

توقیف روزنامه‌ اعتماد ملی، پلمپ دفتر شخصی مهدی کروبی، پلمپ دفتر حزب
اعتماد ملی و ممانعت از نشست دوستانه شورای مرکزی حزب اعتماد ملی،
نمونه‌هایی بود که کروبی برای تأیید ادعای خود ذکر کرد. چنانکه مهدی
کروبی که به همراه میرحسین موسوی دیگر کاندیدای انتخابات دهمین دوره
ریاست جمهوری، به روند برگزاری این انتخابات معترض است، این روزها پس از
آنکه دفتر شخصی و همچنین دفتر حزب‌اش- حزب اعتماد ملی- پلمپ شد، مجبور
است از میهمانان خود فقط در منزل‌اش پذیرایی ‌کند.
بر این اساس او گفت که به لطف خدا آقایانی که فکر می‌کردند می‌توان با
فشار، این قضیه را خاتمه داد، فهمیدند که نمی‌شود.

طرح برخی از شعارها که از جمع‌های حامیان جنبش سبز شنیده می‌شود و نگرانی
فعالان مدنی حاضر در این نشست را به همراه داشت، پاسخ کروبی را این‌چنین
به همراه داشت: « این شعارها عکس‌العمل کارهای نسنجیده آقایان است چرا که
ملت ایران، زمانی از مردم فلسطین حمایت می‌کردند که در سخت‌ترین شرایط
قرار داشتند بنابراین حالا معنا ندارد که این شعارها داده شود.» بر این
اساس او نه تنها این شعارها را غلط ارزیابی کرد بلکه او نیز طرح این
شعارها را زمینه‌ساز برخورد سخت دانست.
نکته دیگری که کروبی در این دیدار بیان کرد همان موضوع نامه‌هایش بود. «
وقتی قضایا را شنیدم مطمئن عرفی شدم؛ بنابراین خواستم هشدار دهم تا مراقب
باشند. بنابراین اینکه گفته می‌شود، نظام متهم می‌شود را قبول ندارم چرا
که هدف این است تا نظام پالایش و پاک شود؛ زیرا که دلمان برای نظام
می‌سوزد.»

کروبی با تأکید بر این جمله که همه فعالان جنبش سبز به دنبال اصلاحات
هستند نه براندازی، گفت که باید همه خواسته‌هایمان در چارچوب نظام اسلامی
باشد.

دفاع از حقوق افراد با گرایش‌های مختلف سیاسی و عقیدتی با مشخص بودن
چارچوب فکری مشخص نکته ای بود که کروبی به عنوان وظیفه خود بر آن تأکید
کرد. بنابراین او با بیان این جمله که جنبش ادامه دارد، اصلاحی هم هست و
باید مواظب مرزبندی‌ها باشیم، گفت که خود را برای همه چیز آماده کرده
است.

پایان بخش سخنان مهدی کروبی، جمع‌بندی سخنان حاضران بود"اصالت به اراده
مردم، اصالت دادن به انسان است که به مباحث حقوق بشری نزدیک می‌شود."

فعالان مدنی نیزدر این پایان این دیدار با تاکید براینکه"ما نیز چون
مردم، انتظارمان فقط انتظاری سیاسی نیست بلکه انسان‌دوستانه هم است" به
مهدی کروبی پیشنهاد کردند"کمیته صیانت از آرا را به کمیته صیانت از حقوق
ملت ارتقاء دهید، چرا که این امر بر اساس اصل سوم قانون اساسی است.

............................

كلهر: نرگس مي‌ترسد در بازگشت مجبور به پاسخگوي به بعضي سئوالات باشد و لذا از اين كار گريزان است
/ تف به غیرتت

کلهر: جریان نرم پیچیده پشت رفتن دخترم است مشاور رسانه‌اي احمدی‌نژاد از
اسم رمز عمليات نرم دشمن درباره كشور پرده برداشت و گفت: مدآ پس از آژاكس
در 22 خرداد اسم رمز عمليات دشمن است. به گزارش فارس، مهدي كلهر در حاشيه
شانزدهمين جشنواره مطبوعات و خبرگزاري‌ها گفت: مدآ سلطان قدرتمند و جائري
است كه براي پيروزي بر رقيبان خود فرزندان آن‌ها را مي‌خورد. وي همچنين
از دست داشتن عواملي در داخل كشور براي اعزام فرزندش پرده برداشت و گفت:
من يك جريان جنگ رسانه‌اي و نرم پيچيده را در اين كار مي‌بينم. كلهر
افزود: نرگس مي‌ترسد در بازگشت مجبور به پاسخگوي به بعضي سئوالات درباره
اين جريان باشد و لذا از اين كار گريزان است
.

............................



۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

خود تون قضا وت کنید !!!!!!




عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


سردار رادان: “قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی از برجستگی بدن از مصادیق شرع است و تبرج به حساب می آید.”


آیت الله جوادی آملی: “دانشمندان فیزیک، شیمی، بارانشناسی و زمین شناسی
بدون پسوند اسلامی نفهمند.”


حسنی، امام جمعه ارومیه: “اگر فرد مشرکی را وقتی فهمیدیم که واقعاً مشرک
شده، باید او رابسوزانیم؛ اگر با گلوله هم بود اشکالی ندارد.”


امام جمعه شیراز: “گرانی خانه باعث شد جوان پاک ما به جای مسکن، دوست
دختر و دوست پسر بگیرند.”


شکوفه گلخو، رییس دانشگاه الزهرا: “بدحجابی زنان موجب فعال شدن غده
هیپوفیز مردان در تولید مثل میشود.


قرائتی: “ما آخوندها همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم؛ فقط بلدیم گریه
مردم را در آوریم.”


احمدی نژاد: “ما یک کشور آزاد هستیم.”


سید حسین مرعشی: “احمدی نژاد نه فقط معجزه هزاره سوم، که معجزه هزاره
چهارم هم هست.”


امام جمعه تبریز: “علت زلزله اخیر تبریز، اظهارات اعلمی نماینده تبریز در
مورد سیدالشهدا بود.”


آیت الله خزعلی: “حجاب موجب بالا رفتن معدل دانشجویان میشود.”


آیت الله امینی، امام جمعه قم: “سنگسار باید علنی باشد.”


احمدی نژاد: “ایران قدرت اول جهان است.”


آیت الله حسنی: “اگر مومنین غسل جمعه را انجام ندهند مشکلات کمبود گاز
مرتفع می شود.”


وزیر مسکن: “ساکنان شهرهای بزرگ امیدی به خانه دار شدن نداشته باشند.”


وزارت اطلاعات: “سنجابهای جاسوس در مرز دستگیر شدند.”


احمدی نژاد: نفت را سر سفره مردم می آوریم، … بعد از انتخابات: “نفت
خوردنی نیست که سر سفره ها بیاوریم.”


الهام، سخنگوی (وقت) دولت: “نفت را سر سفره مردم نمی آوریم، بوی بد می
دهد.”


مسئولین نیروی انتظامی در ملاقات با یک گروه از وزارت کشور آلمان آمادگی
خود را برای تامین امنیت بازیهای جام جهانی (در آلمان) اعلام کردند.


اسماعیل ططری، نماینده سابق کرمانشاه: “آلمانی ها اگر بشر بودند یک زن
رقاص رئیسشان نمی شد.”


احمدی نژاد: ” اینها …. به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند.”


علی لاریجانی در جریان رسیدگی به پرونده هسته ای ایران: “با شکلات راضی
نمی شویم.”


لاله افتخاری، نماینده مجلس شورای اسلامی: “در سرزمین اسلامی نباید یک
مریض زن بدست نامحرم مداوا شود.”


سخنگوی دولت، پس از تصویب لایحه بودجه: “دولت مسئول گرانیهای سال آینده
نخواهد بود.”


وزیر کشور (در مورد انتخابات): ” آنقدر که به فکر آفتابه لگن هستیم به
فکر تقویت محتوای برنامه ها نیستیم.”


احمدی نژاد: “امریکا به ایران حمله نمی کند چون من مهندسم و مسائل را
تحلیل می کنم.”


احمدی نژاد: “یه دختر بچه دو ساله … زبونشنون اسپانیولیه .. یه نیگاه کرد
به من، گفت: “این محموده ، این محموده.”


احمدی نژاد: “یکی از شخصیتهای شرق آسیا، از مسئولین درجه یک اومد به دیدن
ما ..خلاصه حرفش این بود که اومده بود زنبیلش رو بذاره تو صف بگه ما
مشتری شما هستیم.”


احمدی نژاد: “دختر 16 ساله ای در خونه شون انرژی هسته ای را کشف کرده.”


حجت الاسلام و المسلمین مهدی پور، محقق و پژوهشگر مهدویت: “رواج بی بندو
باری در یک جامعه باعث بروز زلزله می گردد.




۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

خاک پدران است که دست دگران است***هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو










خشم به جان تاخته، توفان شرر شو

ای بغض گل انداخته، فریاد خطر شو

ای روی برافروخته, خود پرچم ره باش

ای مشت برافراخته, افراخته ترشو

ای حافظ جان وطن، از خانه برون آی

از خانه برون چیست که از خویش به در شو

گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش

ور تیغ فرو بارد، ای سینه سپر شو

خاک پدران است که دست دگران است

هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو

دیوارِ مصیبت کده ی حوصله بشکن

شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو

تا خود جگر روبهکان را بدرانی

چون شیر درین بیشه سراپای،جگر شو مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست

خود بر سر آن، تن به قضا داده، قدر شو فریاد به فریاد بیفزای، که وقت
است

در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو ایرانیِ آزاده! جهان چشم به راه است

ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان

بر ظلمت این شام سیه فام، سحر شو


۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

باز هم منتظری نشان داد که حلال زاده ترین است : نيروهاى مسلح سل احشان را د ر مقابل دشمن بگيرند نه مردم//حفظ نظام يك واجب نفسى نيست


بسمه تعالى ‏

‏ ‏آيت الله العظمى منتظرى در جلسه درس اخلاق خود در ادامه تدريس‏
‏"جامع السعادات" مرحوم نراقى به مناسبت بحث "قساوت قلب" ضمن‏ ‏اشاره به
اين كه يكى از اخلاق هاى رذيله انسانها قساوت است به قسى القلب‏ ‏بودن
برخى انسانها اشاره كردند كه نسبت به كمبودها، گرفتارى ها و پايمال‏ ‏شدن
حقوق مردم بى تفاوت هستند.

‏آيت الله منتظرى ضمن اشاره به نيروهاى مسلح چون : ارتش ، سپاه و بسيج‏


مى‎خواهد‏ ‏صالح باشد نيروهاى مسلح آن بايد افرادى باشند كه قساوت قلب
نداشته و‏ ‏دلسوز و رحيم باشند. نبايد وضعيت به گونه اى باشد كه سلاح به
دست هر‏ ‏كسى بدهند، بلكه بايد روى افرادى كه در نيروهاى مسلح استخدام
مى‎شوند‏ ‏كار كارشناسى و تخصصى انجام گيرد. و آموزش روان شناسى هم به
آنان داده‏ ‏شود. افرادى كه وارد نيروهاى مسلح مى‎شوند بايد بررسى شود كه
تا چه‏ ‏حد به جان ، مال و ناموس و حقوق شهروندى مردم اهميت مى‎دهند.
اگر‏ ‏خداى نكرده استخدام شدگان روى حساب و كتاب جذب نشوند، از اسلحه‏ ‏و
قدرتى كه در پرتو آن به دست مى‎آيد سوء استفاده مى‎شود.
تصريح كردند: برخى ها خيال مى‎كنند چون اسلحه دارند بايد اعمال قدرت‏كرده و از قدرت و سلاح در هر كجا استفاده كنند. هر جامعه اى كه

‏ ‏در زمان حيات مرحوم امام (ره ) من طرحى را پيشنهاد داده بودم كه :
افرادى‏ ‏كه در نيروهاى مسلح استخدام مى‎شوند چه در ارتش ، سپاه يا بسيج
بايد از‏ ‏نظر روان شناسى آموزش ديده تا خداى نكرده از سلاح سوء استفاده
نكنند.‏ ‏متأسفانه اين طرح دلسوزانه را تحريف كرده بودند كه فلانى
مى‎گويد كسانى‏ ‏كه به استخدام ارتش و سپاه در مى‎آيند بايد دكترهاى روان
شناس باشند.‏ ‏حال آن كه بنده چنين مطلبى نگفته بودم .

‏خوشبختانه در نيروهاى نظامى ما افرادى كه رحم و مروت ندارند خيلى‏ ‏كم
اند اما همين كم گاهى كارى مى‎كند كه آبروى همه را مى‎برد. شما ملاحظه‏

كنيد در ماجراهاى بعد از انتخابات افرادى از قدرت خود سوء استفاده
كرده ،‏ ‏افرادى را در بازداشتگاه كهريزك زندانى كرده و باعث شدند حيثيت‏
نيروهاى انتظامى و امنيتى ما لطمه بخورد.

‏آيت الله منتظرى ضمن اشاره به افرادى كه از امام خمينى (ره) و عمل به‏



چون مسلح اند ممكن است در امور سياسى از قدرت نظامى سوء‏ ‏استفاده و
افراد را مرعوب كنند. اين كه نيروهاى مسلح مثل بقيه مردم از‏ ‏حقوق
شهروندى برخوردارند درست است و اگر انتخاباتى برگزار شد آنها‏ ‏هم حق
دارند رأى بدهند، اما اين كه بخواهند گرداننده اوضاع سياسى مثل‏

پيروى‏ ‏از كلام ايشان سخن مى‎گويند بايد به آنها گفت : مگر امام نيروهاى
مسلح را از‏ ‏دخالت در سياست منع نكردند؟
نظرات ايشان دم مى‎زنند ادامه دادند: جمله اى است كه از آيت الله خمينى‏خیلی معروف است و به حق هم هست و آن اين كه : نبايد نيروهاى نظامى در‏سياست دخالت نمايند. اين كلام درستى است و دليل آن هم اين است كه‏ ‏آنهاانتخابات باشند اين كار غلطى است . آقايانى كه دائم از امام خمينى و

‏ ‏يك كشور بايد در مقابل دشمنان و كسانى كه به كيان كشور و نظام تعدى‏



و‏ ‏نگويند آنها به جاى برخورد با دشمن با ما كار دارند و به جاى حفاظت
از‏ ‏كشور و محافظت از نظام به دنبال سركوب ما هستند و ما بايد از آنها
وحشت‏ ‏داشته باشيم .
مى‎كنند نيروهاى مسلح كارآزموده داشته باشد; اما نبايد نيروى نظامى ،انتظامی و امنيتى به گونه اى عمل كنند كه مردم نسبت به آنها ذهنيت منفىداشتهباشند. بلكه مردم وقتى آنها را مشاهده مى‎كنند احساس امنيت كنند

‏ ‏پس نيروهاى مسلح بايد سلاحشان را در مقابل دشمن بگيرند نه مردم و‏

دوستان.

‏ ‏نكته اى كه باز اين روزها زياد گفته مى‎شود اين كه : حفظ نظام واجب
است .‏ ‏حفظ نظام يك واجب نفسى نيست . به اين معنا كه اگر براى حفظ نظام‏

نظام مقدمه است براى حفظ و انجام دستورات اسلامى ; اگر بنا باشد‏ ‏به
بهانه حفظ نظام ، اقدامات ضد اسلامى انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه‏

اسلامى ، دستورات اسلامى زير پا گذاشته شود نظام حفظ نخواهد شد.‏حفظ اسلام

‏ ‏مگر شعارهاى اوليه انقلاب "استقلال ، آزادى و جمهورى اسلامى" نبود؟!‏


زندان و‏ ‏حبس كشيده شود. و كار به جايى برسد كه برخى بگويند ما آزادى
ابراز‏ ‏عقيده داريم ولى آزادى پس از آن را نداريم و ما را به زندان اوين
مى‎برند! و‏ ‏جمهوريت هم يعنى حاكميت بر اساس رأى مردم شكل گيرد، و
اسلامى‏ ‏يعنى چون مردم مسلمان هستند حكومت بر اساس مبانى اسلامى باشد.
‏ ‏والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

استقلال يعنى زير يوغ خارجى ها نباشيم ، و آزادى يعنى مردم در اظهارعقیده و بيان آزاد باشند، نه اينكه به محض ابراز نظر مخالفى كار به

‏‏1388/7/22‏‏
دفتر آيت الله العظمى منتظرى ‏


۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

یه داستان واقعی که واقعا اشکمو در آورد .





آرزو دارم آسمان را خارج از زندان ببینم، آخرین مصاحبه با بهنود شجاعی، دو روز پیش از اعدام




بهنود شجاعی




19 مهر 1388, مصاحبه‌گر: صبا واصفی
این مصاحبه وقتی انجام شد که بهنود هنوز زنده بود. هیچ وقت فکر نمی کردم نوشتن فعل «بود» این قدر تلخی به جانم بریزد. بهنود از پشت تلفن گفت: «آدم به امید زنده است»... کاش وقتی شما این مصاحبه را می خوانید، بهنود هنوز زنده «باشد». کاش رنگ سرخ آسمان بامدادی، آخرین رنگ چشم‌هایش نباشد؛ کاش آسمان آبی بعد از طلوع را ببیند...
اگر بخواهی نقاشی بکشی از چه رنگی استفاده می کنی؟
آبی
چرا آبی؟

به خاطر آسمون. خیلی وقته که آرزو دارم از بیرون زندان ببینمش.
چند بار تا حالا برایت حکم صادر شده ؟
تا الان سه بار رفتم پای چوبه که رییس قوه قضاییه به من وقت داده. چهار پنج بار هم دو سه روز مانده به اجرای حکم به من وقت دادند.

شب اجرای حکم را در کجا می‌گذرانی؟

در یک سویت تنها دور از همه. آن‌جا تا صبح هزار بار مرگ رو جلوی چشم هایت می بینی. همه‌ی کسانی که آن جا می‌روند فقط آرزو می‌کنند که خدا رحمی به دل شاکی بیندازد و رضایت بدهد.

در مسیری که از سلول تا جایگاه اجرای حکم طی کردی به چه کسی یا چه چیزی فکر می‌کردی؟

بار اول اصلا باورم نمی شد قرار است بمیرم. وقتی سوار اتوبوس شدم که از این‌جا به اوین بروم تازه فهمیدم قرار است چه بلایی سرم بیاید. فهمیدم یه کاری کردم که آخرش جدی جدی مرگ است. آن جا فقط به این فکر می کردم که ای کاش خدا یه رحمی در دل شاکی بیندازد و من را ببخشد. فکر می کردم کاش یه لحظه، فقط یه لحظه خودشان را جای من می‌گذاشتند. اگر احسان جای من بود چه درخواستی داشتند؟ فکر می‌کردم کاش مادر احسان برای من مادری کند!

خودت تلاش کردی از شاکی رضایت بگیری؟

بله. برایشان چندین بار نامه نوشتم از آن ها خواستم به خاطر امام حسین، به خاطر خدا رحم به جوانی‌ام کنند. قبول دارم اشتباه بزرگی مرتکب شدم، اما آن موقع من بچه بودم، اصلا فکرش را هم نمی کردم کار به این جا برسد. از همین جا به آن ها التماس می‌کنم به خاطر روح احسان به من یه فرصت دوباره، یه زندگی دوباره بدهند.

شب هایی که در سوئیت تنها بودی و منتظر رسیدن زمان اجرای حکم، دوست‌ داشتی چه کسی کنارت می‌بود؟

مادرم. مادرم که سال هاست ندیدمش. وقتی 12 ساله بودم بیماری دیابت گرفت. بعد از دو سال نابینا شد و مرد. نه فقط شب های اجرای حکم، هر شب این آرزو را دارم. دلم می خواهد خدا یه رحمی به دل شاکی بیندازد تا من باز بتوانم سر مزار مادرم بروم.

اگر آزاد شوی اولین جایی که بروی کجاست؟

نذر کردم اول بروم جمکران، بعد هم سر خاک مادرم.

هنوز امیدواری که شاکی رضایت بدهد؟

نمی‌شود که آدم امید نداشته باشد. همه آدم ها به امید زنده‌اند. نا امیدی بزرگ‌ترین گناه است. تا الان سه بار مرگ را با چشم هایم دیده ام. در این یک سالی که بارها رفتم پای چوبه و برگشتم فقط توکلم به خدا بوده و بس!

این بار چه زمانی قرار است حکمت اجرا شود؟

یکشنبه، 19 مهر بعد از نماز صبح.

دوست داری این بار هم اجرای حکمت به تعویق بیفتد؟

نه. نه. واقعا دیگه نمی خواهم به تعویق بیفتد. ولی می‌خواهم که مادر احسان برایم مادری کند. می‌دانم که عزیزشان را از دست دادند، می دانم درد بزرگی است، ولی دلم می خواهد یک کمی فکر کنند، من اصلا قصد قبلی نداشتم. خدا هم خودش می‌داند من رفته بودم یک نفر را آشتی بدهم. احسان هم که فوت کرد توی این دعوا هیچ کاره بود. من و احسان هیچ کاره بودیم. رفته بودیم دو نفر را آشتی بدهیم. به مادرم توهین کرد، کار به این جا رسید.

تا حالا با خانواده‌ی شاکی برخورد داشتی؟

بله. یک بار در دادگاه یک بار هم سری اول که رفتم پای چوبه. آن جا اتاقکی است که در آن نماز صبح می‌خوانند. بعد متهم را می‌برند پای چوبه. بعد از نماز به آن ها التماس کردم من را ببخشند. مادرش چیزی نگفت. فقط گریه می کرد ولی برادرش گفت برادر جوانم را کشتی. من واقعا جانی نیستم یک اتفاق ساده، بدون هیچ قصد، قبلی کارم را به این جا کشاند.

دوستانی داشتی که حکمشان اجرا شود؟

بله . بار اول که پای چوبه رفتیم، 5 نفر بودیم. 4 نفر را جلوی چشمانم بالا کشیدند. سری دوم 11 نفر بودیم. 8 نفر را بالا کشیدند. بار آخر 7 نفر بودیم، 2 نفر را بالا کشیدند.

اگر ولی دم را ببینی از او چه درخواستی می‌کنی؟

التماس می کنم تمنا می کنم به خاطر روح احسان از من بگذرد. به خاطر علی اکبر، به خاطر امام حسین من را عفو کنند. من از 17 سالگی در زندان بودم. از بچگی مادر نداشتم. بدبختی زیاد کشیدم. از 17 سالگی تا الان 4 سال و نیم عمرم را در زندان پیش یک مشت خلاف کار گذراندم. به خدا به اندازه تمام عمر یک آدم من تنبیه شدم. از خدا می خواهم دشمن آدم هم گرفتار چنین جایی نشود. از ولی دم می خواهم با خودش فکر کند، اگر جریان برعکس بود دلش به چی رضایت می‌داد، همان کار را بکند. دلم خواهد از ته دل به آن ها بگم تا آخر عمر بردگی‌تان را می کنم. می‌دانم در خواست بزرگی است، چیز زیادی از آن ها می‌خواهم، می دانم گذشت کردن در چنین حالی خیلی سخت است اما این جا هر کسی قصاص کرده پشیمان شده است. اگر هر کدام از شاکی ها فقط یک هفته در زندان زندگی کنند نه تنها خودشان رضایت می‌دهند؛ بلکه از همه شاکی‌ها رضایت می گیرند.
سری دوم یک متهم را با من بردن پای چوبه بعد از مدتی شنیدم همسرش ناراحتی اعصاب گرفته. مادرش هم فلج شده است، در به در دنبال خانواده متهم می گشتند از آن ها حلالیت بگیرند. یک متهم دیگر هم بود که بعد از این که زیر چار پایه‌اش زدند خانواده اش گفتند می خواهیم رضایت بدهیم که قاضی گفت: این رضایت را باید 5 دقیقه پیش می دادید.

فکر می کنی اگر پدر تو جای پدر احسان بود رضایت می داد؟

پدرم اذیت می‌کرد، اما مطمئنم رضایت می داد. هر کسی یک لحظه دلش را جای دل متهم بگذاره و احساس کند به او چه می‌گذرد رضایت می دهد. من 20 ساله ام. باور نمی کنید! گفتنش ساده است ولی وحشتناک است، 20 نفر جلوی چشم‌هایت جان بکنند. هیچ کس نمی‌تواند خودش را جای من بگذارد و تصور کند چه قدر سخت است. لحظه ای که می‌بینی هم‌بندی‌هایت به دست و پای ولی دم می افتند و فایده‌ای هم ندارد.
بهنود امیدوارم تا هفته دیگر چنین روزی خانواده ات حضور تو را در خانه جشن بگیرند.
من که دست هایم بالاست. هر چی او بخواهد. رضایم به رضایش.
كميته گزارشگران حقوق بشر





اخبـــــــــــــــــــار جـــــــــــــــد یـــــــــد:




اتل متل توتوله ایران خانم چه جوره ؟

هم غم داره هم غصه، نفتشو خوردن دُرُسه

گازشو بردن هندسون ، آشغال چينی بسون

اسمشو بذار واردات، گور پدر صادرات

ها چین و واچین تولید و ورچین.

......................
......................
.....................


وخامت روزافزون وضعیت جسمی آیت الله بروجردی در اوین
وبلاگ بام آزادی: وضعیت زندانی سرشناس
عقیدتی، آیت الله سیدحسین کاظمینی
بروجردی، در بند عمومی ویژه روحانیت در
زندان اوین، بسیار وخیم گزارش شده است.به
گفته شاهدان عینی روز دو شنبه 20 مهرماه 1388
برابر با 12 اکتبر 2009، آقای بروجردی برای
چندمین بار پیاپی طی یک هفته اخیر، با از
دست دادن تعادل جسمی خود ، به شدت زمین
خورد و برای دقایقی به حال اغما فرو رفتند.
ایشان هم اکنون از بیماریهای متعددی رنج
می برند و با توجه به علائم جدیدی از قبیل
بروز سرگیجه های دائمی و عدم تعادل جسمی،
بیم ابتلا به تومور مغزی و یا قرار گرفتن
وی در معرض سکته مغزی می رود. با این همه،
متأسفانه تا کنون هیچگونه اقدامی برای
بستری وی و انجام معاینات پزشکی لازمه
برای ایشان صورت نگرفته است. به این وسیله
بار دیگر از دیده بان حقوق بشر سازمان ملل
متحد، کلیه نهادهای مدافع حقوق بشر و
همچنین از مقامهای بین المللی تقاضا می
شود تا پیش از اتمام فرصتها، سریعا برای
آزادی آقای بروجردی مداخله نمایند و مانع
از کشته شدن این چهره سرشناس مخالف دین
سیاسی در زندان شوند.

...................................

شعارنویسی روی اسکناس ها؛ اطلاعیه بانک مرکزی رژیم

سایت موج آزادی: با هراس از ردپای سبزها بر
روی اسکناس‌ها بانک مرکزی هشدار داد: تمام
اسکناس‌ها را جمع آوری و به جایش، سکه
معادل ضرب می کنیم!

به گزارش جرس پیرو درخواست برادر پاسدار
مرتضی طلایی، در جلسه اضطراری شورای پول
کشور، مقرر گردید تا زمان رفع تهدید
اسکناسهای سبز، در همه فروشگاهها،
نانواییها، آپاراتیها، قصابیها، دکانها،
سالنهای آرایش زنانه، توالتهای پولی
شهرداری، داخل دستگاههای خوددریافت پول و
.... در تمام کشور، یک مامور گماشته شود تا
بر مبادله نشدن پولهای شعار نویسی شده در
بین مردم نظارت دقیق اعمال نماید. همچنین
مقرر گردید، برای به خاک مالیدن ایده های
جنبش سبز، تمام پول موجود در کشور جمع آوری
و سوزانده شود و از محل ته مانده حساب مخفی
ذخیره ارزی و حق کمیسیون هاپولی شدن سهام
مخابرات! به جای اسکناس، سکه های معادل تا
سقف صد هزار تومان ضرب شده و در اختیار
مردم قرار گیرد.

گفتنی است پاسدار مرتضي طلايي عضو شورای
شهر تهران، در واکنش به شعارنويسي برروي
ديوار و اسکناسها گفته است: اين اقدامات
منافقانه که تحت تاثير و القاي شبکه هاي
سلطنت طلب ماهواره اي انجام مي شود تاثير
خاصي در عزم و اراده مردم فهيم کشور ندارد
و صرفا حرکتي بي هدف تلقي مي شود. براين
اساس يکي از پيشنهادات قابل طرح در اين
خصوص آن است که بانک مرکزي جمهوري اسلامي
ايران در اطلاعيه اي اعلام نمايد که عموم
شهروندان از پذيرفتن اسکناسهايي که برروي
آنها پيام هاي خاص ضد انقلاب درج شده
خودداري نمايند و اين اسکناسها عملا از
چرخه پولي کشور حذف شود.

...................................

شعر روی کیک تولد خاتمی:آب باران باغ صد رنگ آورد، موج سبز از سینه سنگ آورد


ای دل دریایی ات امیدوار........ آسمان شو ابر شو باران ببار

آب باران باغ صد رنگ آورد......... موج سبز از سینه سنگ
آورد

...................................

تصفیه گسترده دانشجویان در دانشگاه صنعتی اصفهان

خبرنامه امیرکبیر: در پی حوادث شامگاه 23
خرداد در دانشگاه صنعتی اصفهان و در پی
سرکوب شدید فعالین دانشجویی، مدیریت این
دانشگاه دست به تصفیه حساب گسترده ای زده
است.

حدود 100 نفر از دانشجویان در تابستان
گذشته به کمیته انضباطی احضار شده اند که
از این میان 30 نفر با حکم 1 ترم ممنوعیت از
تحصیل روبرو شده و برای 16 دانشجوی دیگر نیز
حکم 2 ترم ممنوعیت از تحصیل (تعلیق) درج در
سنوات به دلیل ایجاد بلوا و آشوب در
دانشگاه، صادر گردیده است.

لازم به ذکر است حکم نهایی این 16 دانشجو در
حال بررسی توسط وزارت علوم میباشد لذا
احکام نهایی بعد از صدور منتشر خواهد شد.

از سوی دیگر طی یک ماه اخیر تعدادی
ازدانشجویان این دانشگاه به نهادهای
امنیتی احضار و مورد بازجوئی قرار گرفته
اند. در راستای فشارهای شدید بر دانشجویان
این دانشگاه، فعالیت نشریات دانشجوئی در
این دانشگاه نیز به علت فشارهای شدید
مدیریت این دانشگاه و عدم صدور مجوز از سوی
آنها به حالت تعلیق درآمده است.

گفتنی است موج فشارهای شدید از سوی
نیروهای امنیتی و قضائی و یا نهادای
انضباطی و حراست طی دو ماه اخیر بر
دانشجویان به گونه ای بوده است که تاکنون
بیش از هزار دانشجوی دانشگاه های مختلف
احکام کمیته انضباطی و تعلیق از تحصیل
دریافت کرده و یا به نهادهای امنیتی احضار
شده اند.

...................................

نامه سرگشاده آرش حجازی به اوباما (با ترجمه فارسی)، جناب اوباما: نامش خلیج فارس است. خواهش می کنم رویاهای یک ملت را لگد نکنید

Mr. President Obama: It’s the Persian Gulf. Please don’t step on a
nation’s dreams – an open letter to President Obama

October 11, 2009

Your Excellency,

President Obama,

First of all, I would like to seize this opportunity to congratulate
you for your Noble Peace Prize. I really hope this prize can get your
message through to the hearts and minds that are sealed with hatred
and lust for power.

I am Arash Hejazi. You might have heard my name before, as I am the
doctor who tried to save Neda Agha-Soltan, the young woman who was
shot during the peaceful demonstration against the frauds in the
Iranian elections, the same woman you have mentioned twice in your
speeches in the last four months.

I am the one who left his country to bear witness to the absolute
cruelty and injustice that ended up in the death of that innocent girl
who was shot in the chest by an Iranian pro-government militiaman and
bled to death under my eyes.

Mr. President,

I was there when Neda died. I made sure that the world saw the look in
her eyes just before she died. I testified about the circumstances of
her death, so that every tyrant in the world would know that there is
always someone watching.

She died for a reason there; she died for a dream at a time when all
dreams were shattered. She died to bring back dignity to a country
that was becoming one of the most hated states in the world. She tried
to show the world that Iran was not about nuclear activities,
terrorism and fundamentalism, but about believing in dreams, courage,
dignity, unconditional love, and paying any price necessary to get one
step closer to freedom. Her death introduced anew the purity of a
three thousand year old nation to the world.

I have lost everything since I bore witness to this crime, I have lost
my career, my decent life in Iran, my family security, my safety, my
country, and now I am on my own in this large world, without money,
without a job, and with a family to support.

But I don’t regret what I have done and I would have done it again if
the clock turned back; although the world watched that innocent look
in Neda’s eyes and did nothing. Millions of people shed tears, but no
one did anything. As usual, everybody watched, they cursed the tyrant,
they blessed the martyr, but no one took a step to support a nation
that has been the homeland to the first declaration of human rights.

Nevertheless, I am not writing this letter because I want you to do
something. No, the people of Iran will fight and gain their freedom
without asking for the help of any authority in the world. What makes
me compelled to write to you is that although we don’t need anyone’s
support, we appreciate if the world does not try to distort the truth.

Neda did not die for a country, but for a dream called Iran. One of
the major symbols of Iran in the hearts of the Iranians is the Persian
Gulf, a beautiful gulf in the Middle East that in your speech, you
have referred to as ‘The Gulf’.

Mr. President, the Persian Gulf has been called the Persian Gulf BC by
Daryus the Great and Herodotus in the fifth century; by Claudius
Ptolemaues in the second century BC and by Quintus Curticus Rufus in
the first century AD, and its official name is still the ‘Persian
Gulf’. The United Nations has issued two editorial directives in which
the states have been asked to only use “Persian Gulf” as the official
and standard geographical designation for the body of water.

The implication of Neda in your speech was heart-warming for the
Iranian Nation; however, when you omit the word ‘Persian’ from the
Persian Gulf, you are stepping on the dreams of Neda and a nation that
have nothing left but their dignity and their dreams. I am sure that
you have no intention of stripping a nation from what is rightfully
theirs.

I have lost everything for a dream, and I believe that you Mr.
President are one of the few politicians left in the world who still
believe in dreams.

I salute you and I wish you the very best in the long journey ahead of
you. I hope you too wish the best for a nation that is struggling
towards its dream for freedom and prosperity amidst the blood of its
loved ones.

Sincerely yours,

Arash Hejazi

-----------------------------------------------------------------

جناب پرزیدنت اوباما: نامش خلیج فارس است. خواهش می کنم رویاهای یک ملت
را لگد نکنید.

۱۱ اکتبر سال ۲۰۰۹

جناب آقای پرزیدنت اوباما،

نخست مایلم از این فرصت استفاده کنم و دریافت جایزه ی صلح نوبل را به شما
تبریک بگویم. به راستی امیدوارم این جایزه پیام شما را به قلب و ذهن هایی
که با نفرت و شهوت قدرت مهر شده اند، برساند.

من آرش حجازی هستم. شاید اسم مرا قبلا شنیده باشید، من همان پزشکی هستم
که سعی کرد ندا آقاسلطان را نجات بدهد، دختر جوانی که در تظاهرات مسالمت
آمیز علیه تقلب در انتخابات ایران کشته شد، همان زنی که شما دو بار در
سخنرانی های خود در چهار ماه گذشته به او اشاره کرده اید. من همان کسی
هستم که کشورش را ترک کرد تا به خشونت مطلق و بیدادی که به مرگ دختر
بیگناهی که گلوله ی نیروهای بسیج به سینه اش اصابت کرد و آن قدر از او
خون رفت تا جان سپرد، شهادت بدهد.

آقای رئیس جمهور، وقتی ندا مرد، من آنجا بودم. من کاری کردم تا تمام جهان
آن نگاه پیش از مرگ را در چشمان او ببیند. من درباره شرایط مرگش شهادت
دادم تا هر مستبدی در جهان بداند که همواره کسی شاهد است. ندا آنجا به
دلیلی مرد؛ برای یک رویا، زمانی که تمام رویاها برباد رفته بود. مرد تا
عزت را به سرزمینی برگرداند که یکی از منفورترین حکومت های جهان را داشت.
سعی کرد به دنیا نشان بدهد که ایران فعالیت های هسته ای و تروریسم و
بنیادگرایی نیست، بلکه به معنای باور داشتن به رویاها، شجاعت، عزت، عشق
بی قید و شرط و پرداخت هر بهای لازمی برای یک قدم نزدیک تر شدن به آزادی
است.

مرگ ندا خلوص ملتی سه هزارساله را بار دیگر به جهان نشان داد.

از زمانی که درباره مرگ او شهادت دادم، همه چیزم را از دست داده ام، شغلم
را، زندگی آبرومندم را در ایران، امنیت خانواده و خودم را، کشورم را، و
حالا در این دنیای بزرگ تنهایم، بدون پول، بدون شغل، با خانواده ای که
باید سرپرستی کنم. اما از کارم پشیمان نیستم و اگر زمان به عقب باز می
گشت، باز هم همین کار را می کردم؛ هرچند جهان آن نگاه بی گناه را در چشم
های ندا دید و هیچ نکرد. میلیون ها نفر اشک ریختند، اما هیچ کس کاری
نکرد. مثل همیشه، همه نظاره کردند، مستبد را نفرین کردند، شهید را دعا
کردند، اما هیچ کس قدمی برنداشت تا از ملتی حمایت کند که زادگاه نخستین
اعلامیه حقوق بشر بود.

اما این نامه را به این قصد نمی نویسم که از شما بخواهم کاری بکنید. نه،
مردم ایران بدون درخواست کمک از هیچ مقامی در دنیا، می جنگند و آزادی شان
را به دست خواهند آورد. آنچه مرا ناچار به نوشتن می کند، این است که
اگرچه به کمک کسی احتیاج نداریم، سپاسگزار می شویم اگر دنیا حقیقت را
مخدوش نکند.

ندا نه به خاطر یک کشور، که برای رویایی به نام ایران جان داد. یکی از
مهم ترین نمادهای ایران در قلب ایرانیان، خلیج فارس است، خلیجی زیبا در
خاور میانه که در سخنرانی تان آن را “خلیج” نامیدید.

آقای رئیس جمهور،

خلیج فارس در قرن پنجم پیش از میلاد از سوی داریوش بزرگ و هرودوت خلیج
فارس خوانده می شد؛ نیز در قرن دوم پیش از میلاد از سوی کلودیوس
پتالمائوس، و در قرن اول میلادی از سوی کینتوس کورتیکوس روفوس. نام رسمی
آن هنوز “خلیج فارس” است. سازمان ملل دو دستورالعمل صادر کرده است که در
آن از دولت ها خواسته است که برای نامیدن این خطه آب، فقط از نام “خلیج
فارس” استفاده کنند.

اشاره به ندا در سخنرانی شما برای ایرانیان دلگرم کننده بود؛ اما وقتی
واژه “فارس” را از خلیج فارس حذف می کنید، رویاهای ندا و ملتی را لگد می
کنید که چیزی جز عزت و رویاهایشان برایشان نمانده است. مطمئنم شما قصد
ندارید ملتی را از آنچه به حق متعلق به اوست، محروم کنید.

من همه چیزم را به خاطر یک رویا از دست داده ام و بر این باورم که شما،
آقای رئیس جمهور، از معدود دولتمردان دنیا هستید که هنوز به رویاها باور
دارند.

به شما درود می فرستم و در سفر درازی که در پیش دارید، برایتان آرزوی
موفقیت می کنم. امیدوارم شما نیز برای ملتی که با چنگ و دندان، در میان
خون عزیزانش می کوشد خود را به رویایش برای آزادی و برکت نزدیک کند،
آرزوی موفقیت داشته باشید.

با احترام،

آرش حجازی

...................................

تاملی در سخنان فرمانده نیروی انتظامی درباره جنبش سبز / بسیج را تا چه مرزی تحمل می کنید؟

جنبش سبز را تا مرز آشوب تحمل می کنیم» این چراغ سبز فرمانده نیروی
انتظامی بود به سبزپوشان پایتخت برای حضور در راهپیمایی 13 آبان. روزی که
اسرای جنبش سبز در سال 57 آن را رقم زده بودند و حالا همگی با برچسب عمال
انگلیس و آمریکا دستگیر شده و در دادگاه های نمایشی محاکمه می شوند. اما
ابراز همین جمله از سوی فرمانده پلیس سوالاتی را به اذهان عمومی متبادر
می کند که پاسخگویی آن می تواند به ایجاد شفافیت از دست رفته در فضای
اجتماعی کشور کمک کند.

آقای احمدی مقدم، چه تناسبی میان جنبش سبز و آشوب وجود دارد و جنبش سبز
در چه شرایطی به مرز آشوب نزدیک می شود و چگونه می توان از آشوب جلوگیری
کرد؟ بدون شک فرمانده نیروی انتظامی پس از گذشت نزدیک به چهار ماه از
انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری و وقوع کودتای بزرگ، با عکس العمل مردم در
نقاط مختلف پایتخت آشنا شده و با نگاهی به تظاهرات سبز مردم در خیابان
انقلاب، میدان امام خمینی، میدان هفت تیر، بهشت زهرا و روز قدس به خوبی
می تواند عمق وجود این جنبش نوپا را درک کند. نگاهی که در صورت رفتار
شناسی مردمی در تظاهرات، مرز آشوب را در یک کلمه خلاصه می کند: بسیج!

جناب آقای احمدی مقدم! در روز قدس تا زمانی که نیروهای بسیج و لباس شخصی
به صفوف سبز مدم حمله ور نشده بودند آیا آشوبی راهپیمایان را تهدید می
کرد؟ فرمانده معظم! در بهشت زهرا آیا اگر نیروهای بسیجی و لباس شخصی با
چاقو به زنان و جوانان حمله نمی کردند ، آشوبی به وجود می آمد؟ آقای
فرمانده! در روز 25 خرداد و راهپیمایی های هفت تیر و ونک، آیا اگر
ماموران شما به جای قد برافراشتن در مقابل ملت، نیروهای خودسر بسیجی را
کنترل می کردند آیا سنگی به سوی کسی رها می شد و شیشه ای می شکست؟

و سوالی مهم تر از این ها. آیا در جایی که نیروهای بسیجی وجود نداشته اند
( به جز فضای احساسی روز های نخست پس از انتخابات) آشوبی به پا شده است؟
آیا غیر از آن است که نام بسیج و آشوب در هم تنیده شده و نیروهای خودسر
بسیج به اسم رمز آشوب تبدیل شده اند؟

تحمل جنبش سبز تا مرز آشوب اشتباهی ژرفناک است که در ادبیات نیروی
انتظامی ریشه دوانده. جنبشی که بر پایه صلح و عدالت آغاز به کار کرده است
و تنها به دنبال اجرای بند های مغفول مانده قانون اساسی است، چه تناسبی
با آشوب می تواند داشته باشد؟ آیا آشوب گران غیر از آن کسانی هستند که
کمربند ها و چاقوی های جیبی و قمه های خانگی شان را سلاح قرار دادند تا
هموطانشان را به اصطلاح متفرق کنند؟ آیا آشوبگر برازنده کسانی نیست که
شاخه های درختان را می شکستند و کابل های بزرگ را در هم گره می زدند و
قمه ها و شوک های الکتریکی به دست می گرفتند و تلاش داشتند تا از هر چیزی
سلاحی برای حمله به مردم درست کنند؟

فرمانده محترم نیروی انتظامی. این تقاضای جنبش سبز از شما برای روز
سیزدهم آبان است. بسیج را تا مرز آشوب کنترل کنید.

برگرفته از: وبلاگ دیوارنویسی

...................................

العربیه: كروبى خواستار افشاى جنایات رژیم در زندانها شد

تلويزيون العربيه: مهدى كروبى
درخواست كرد به وى در تلويزيون دولتى فرصت
داده شود تا موارد نقض حقوق بشر را كه در
زندانهاى ايران صورت گرفته است، اثبات
كند. کروبی اظهارات احمدى نژاد را كه
گفته بود هیچ اتفاقی در زندانها رخ نداده
است، محكوم کرد. كروبى گفت كه موارد
خطرناكى در زندانها بوقوع پيوسته است. وى
در سخنانش به بازداشتگاههاى غيرقانونى
اشاره کرد. كروبى يک نامه رسمى به تلويزيون
دولتى نوشته و در آن به اظهارات احمدى
نژاد پاسخ داده است. كروبى گفت كه احمدى
نژاد عادت دارد حقایق را وارونه جلوه دهد
و دو باره تاکید کرد آنچه در
بازداشتگاههاى قانونى و غيرقانونى رخ می
دهد، بسيار وحشتناک است. کروبی گفت، در
جهانى كه خبرها به سرعت انتشار مى يابد
به هيچ وجه نمى شود آن را پنهان و انکار
کرد. كروبى خواستار محاكمه آمران و عاملان
اين اعمال شد.

...................................